-ترکش های بی خطرترکش های بی خطر، شامل داستان های کوتاهی از دوران دفاع مقدس است که تقدیم شما عزیزان می کنیم :خودم را زدم به خواب و هذیان گویی :سال 62 برای اولین بار می خواستم بروم جبهه ولی والدینم به هیچ وجه مایل نبودند . راهی پیدا كردم . شبی كه صبحش اعزام بود آمدم منزل . زودتر از بقیه به رختخواب رفتم . هنوز همه بیدار بودند و سرگرم گفتگو كه بلند شدم – مثلاً در عالم خواب – تمام خانه را به هم ریختم . چراغ ، سماور ، لباس ها ، اثاثیه ، خلاصه هر چه دم دستم بود. می خواستم از خانه بیرون بروم كه مرا گرفتند . مادرم هول شده بود و می گفت : « امیر ، امیر ، بسم الله الرحمن الرحیم » من هم همین طوری بی خ
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان