-
شهیدی که سرش از بدنش جدا شد
هر چه رزمنده میانسال را صدا زدم: "بلند شو بریم الان وقت این کارها نیست"، توجهی نکرد. رفتم زدم پشت کمرش، سرش را برگرداند، دیدم به پهنای صورت اشک میریزد و آرام آرام گریه می کند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، به نقل از خبرگزاری جهان نیوز ، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
خمپاره ای در کنار یک جوان 16، 17 ساله به زمین خورد و سرش را از بدن جدا کرد. سر به زمین ا