-
پدرم گیر میداد، کشتمش! جرمش قتل پدر است. جوان 23 ساله، به خاطر بیکاری و سرکوفتهای پدرش به ستوه میآید و در چند دقیقه عصبانیت گلوی پدرش را میفشارد و زندگی پدر70 سالهاش را پایان میدهد. در طول جلسه بازجویی مدام از کابوسهای یک هفته اول بعد از قتل و مشاهده چهره پدرش در لحظات آخر زندگی در خواب میگوید. پرخاشگر شده و عذاب وجدان قتل بابا عبدالله یک لحظه رهایش نمیکند. تنها امیدش آمدن داداش حمید به جلسه بازپرسی است.