-
بستانکار نویسنده : اکبر رضی زاده منبع : راسخون حدود پانزده دقيقه از وقت حاجي داودِ عطار کنار جوي آب سپري شده بود و اما هنوز هم وضو، کاملا به دلش ننشسته ، و ترجيح مي داد که چند مشت ديگر آب سرد- در آن هواي خشک بهاري- از جوي پر کرده، به سر و صورت و ساير قسمتهاي مشخص بدنش بريزد تا وضوي دلچسبي داشته باشد. ولي ناگهان حسّي از دورن ، او را قلقلک داد و انديشه ي اخطاري به مُخَيله اش فشار آورد: «بسه ديگه حاج داود، چقدر وق