-
به ياد سهراب سپهري با کوله باري از کلمه و رنگ، شعر نو ساخت مهدي خليليان و چقدر ثانيه هايش پر از يأس و نااميدي بود که چنين مي سرود:«ديرگاهي است در اين تنهايي رنگ خاموشي، در طرح لب استبانگي از دور، مرا مي خواندليک پاهايم در قير شب است». (1)و آن قدر رفت و رفت ... تا در فرجام، چنان آفتاب، در سپهر عشق دميد و به روشنايي رسيد: «داخل واژه صبحصبح خواهد شد».(2)سهراب، با کوله باري از «کلمه» و «رنگ» آمد و «شع