-
روایت اُمّ السَّلمه نويسنده:محمود ژولیده اين روايت كه رسيده به همهنقل گرديده ز امالسلمهگفت ديدم كه به هنگام وداعبا نبى دشمن او كرد نزاعخواست احمد كند از حق تأييدجانشينى على را تأكيدلب چوتر كرد به تمجيد علىشد عيان كينه خصم ازلىدست ديرين عداوت رو شدمصطفى را، عدويش بد گو شدتير كين در هدف جانش كردخسته از تهمت هذيانش كردبين حضار پر از همهمه شدنگرانتر ز همه فاطمه شدبه عدو خرده گرفتند همهاشك از ديده بسفتند