-
مدينه بعد پيغمبر مدينه بعد پيغمبر چه محزون و غم انگيزى بهارت در سفر رفت و تو مهماندار پاييزى مدينه بعد پيغمبر نديدى روز خوش ديگر امان از بى وفايى ها امان از چرخ بازيگر مدينه كرده اى پرپر گل دامان زهرا را به ناكامى زدى بر هم سروسامان زهرا را مدينه! بعد پيغمبر مصيبت سربه هرسوزد خودم ديدم كه گلزارش ميان شعله مى سوزدمدينه! فاطمه غم را تجسم كرده يعنى چه كنار بستر بابا تبسم كرده يعنى چه مدينه! بعد پيغ