-
شايد زل زدم به چشم هايت ... نمي دانم گفت مهربان تر از تو، زير سقف آسمان نيافريده. گفتم اين را نمي دانم، ولي شهادت مي دهم يکي هستي و مهربان تر از تو نيافته ام. داستان دارد دل بستگي من ...پوست داري آب مي ريزي روي سرم؟ حس من که اين است. از وقتي که قدم گذاشته ام روي خاک که برسم به خاکت و ببوسم ات، حس کردم تمام ذره هاي هوا شده اند ذره هاي آبشاري نوازش گر. با محتوايي لطيف تر از آب هاي زمي