-

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (33) چيزى ديدم كه در تمام عمرم نديده بودم پيشرفت روز افزون اسلام قريش را سخت ناراحت كرده بود روزى نبود كه گزارشى درباره گرايش فردى از قبيله به آنان نرسد و از اين جهت شعله غضب در درون آنها زبانه مىكشيد. فرعون مكه ابوجهل روزى، در محفل قريش چنين گفت: شما اى گروه قريش مىبينيد كه محمّد چگونه دين ما را بد مىشمرد و به آيين پدران ما و خدايان آنها