- یک خاطره از سیدمحمود دعایی
مهاجری، محمد - می گویند وقتی یوسف را در بازار برده فروشان مصر، به فروش گذاشتند، در میان خیل خریداران، پیرزنی را دیدند که کافی از نخ همراه داشت. به اوگفتندیوسف را به قیمتی گزاف می فروشند،و تو با این سرمایه کم(کلافی از نخ) مشتری این بازاری؟ پاسخ داد: این را می دانم اما فقط به این دلیل آمدم که یک مشتری به جمع مشتریان بیفزایم.
به گزارش نامه نیوز، آنچه در زیر برای سیدمحمود دعایی - که مراسم نکوداشتش با حضور صدها چهره علمی وفرهنگی حسادتم را برانگیخت- نوشته ام،صرفا کاری است همانند آنکه پیرزن کلاف به دست کرد.
سالهاپیش -اواسط دهه 70- او را که از مجلس خ
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان