-
شعر وفات حضرت زینب زینبم یار آشنای توام
جای مانده ز کربلای توام شعله سر می کشد ز ناله ی من
من عزادار نینوای توام تشنه لب لحظه های آخر عمر
یاد سقای با وفای توام بسترم زیر تابش خورشید
روضه خوان یاد بوریای توام یاد گل های پرپر باغ و
بدن زیر دست و پای توام وای از آن دم که