-فال خوناندکی درباره رمان فال خون اثر داوود غفارزداگان
«پشت سر را نگاه میکرد. پاهایش میلرزید و میدید مرگ، این جا سرسامآور است...».این کلمات، اوّلین بنای متنی داستان بلند «فال خون» است از غفارزادگان. وی، نامی آشناست در پهنه داستاننویسی معاصر ما؛ برای همین، فال خون، همان زبان و نثر شیوا و شستهرفته غفارزادگان را داراست.کتاب، به شیوه سوم شخص آغاز شده و تا به پایان، همین زاویه دید حفظ میشود. داستان، در فضای جنگ، قوام میگیرد و در عین حال، به دور از جنگ. تعلیق شدید در داستان، ب