-
خردهروایتهای یک مسافرکش ماجراهای مرد مرموز چهارده سال پیش، در فروشگاه زنجیرهای دامینیکس تو محله آبکنار (Edge Water) شیکاگو، به عنوان کارگر استخدام شدم. اولین شغل زندگیم بود. کارم از جمعآوری چرخ دستیهای خالی از محوطه پارکینگ و چیدنِ خرید مشتریها تو کیسه پلاستیکی بود تا تمیز کردن توالتها و بردن زبالهها و تِی کشیدن.
تازه مهاجر بودم و بیشتر همکارام هم مثل خودم. از پاکه سنگالی بود تا اَدیس بوسنیایی، شیفت ها