-سه راه شهادت به محوطه گروهان که رسیدیم به ستون چهار به سمت قبله ایستادیم. نانکعلی با صدای بلند گفت: تنها ره سعادت .... و بچهها همه با هم و بلندتر از همیشه گفتند: «ایمان،جهاد، شهادت» بعد سوره والعصر را با هم خواندیم مثل همیشه. نانکعلی شروع کرد به صحبت کردن ولی نه مثل همیشه برای شوخی، دادن روحیه و ... بلکه برای گرفتن حلالیت، برای خداحافظی. تا آن موقع گریه کردن نانکعلی را ندیده بودم. با گریه او همه به گریه افتادند. نانکعلی گفت: چی بگم؟ نمیتونم صحبت کنم. بچهها بلند بلند گریه میکردند. هیچ کس صحبت نمیکرد. نانکعلی گفت: بچهها روزی را که مدتها در انتظارش بودین بالاخره رسید. خیلی زود وسایل انفر
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان