واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - دکتر فربد فدایی عنوان زنان خیابانی به کسانی اطلاق می شود که خارج از حدود قواعد اجتماعی، قانونی و شرعی در قبال برقراری رابطه جنسی پول دریافت می کنند. این امر به عنوان یک آسیب شناسی اجتماعی از دورانهای کهن وجود داشته است و به زمان و مکان خاصی محدود نبوده است. گاهی با تساهل و گاهی با قهر با آن برخورد شده است، لیکن در همه ادیان الهی قبیح و ممنوع دانسته می شود. البته برخی از زنان خیابانی دچار اختلالات روانی هستند، در برخی دیگر عوامل اجتماعی (فقر، نبودن حمایت اجتماعی،...) نقش عمده دارد و شاید در تعداد قلیلی هم صرفاً خواست خود آنان مؤثر باشد. از نظر اجتماعی هم زنان و دخترانی که با مشکلاتی چون فقر، نابسامانی های خانوادگی، عدم امکان ازدواج، الگوهای نادرست از قبیل دوستان نامناسب و تأثیرات نامطلوب رسانه های تصویری روبهرو هستند در معرض خطر بیشتری قرار می گیرند. این که زنی به میل خود و به علت تمایلات جنسی وارد جرگه زنان خیابانی شود عملاً به حدی نادر است که نمی تواند در محاسبات وارد شود. اما مهمترین اختلال روانی که در زنان با روسپیگری به طور خاص یا بزهکاری به طور عام مربوط می شود، اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که در آن فرد نمی تواند مقررات اجتماعی را بپذیرد. نقض مقررات زندگی خانوادگی و اجتماعی، ماجراجویی، لذت جویی، دروغگویی، رفتارهای جنسی زود هنگام، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، نداشتن برنامه برای آینده، تحریک پذیری، بی توجهی به امنیت خود و دیگران، بی مسئولیتی و فقدان پشیمانی نسبت به اعمال خلاف خویش و سوابق دستگیری به علت نقض قانون از جمله نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که در بخش عمده ای از روسپیان ملاحظه می شود. سرانجام باید به اعتیاد اشاره کنیم که می تواند هم عامل روی بردن به فحشا برای تأمین مخارج مواد باشد و هم معلول زندگی بزهکارانه را به عنوان روسپی. بدیهی است که در صورت وجود سامانه بهداشتی مناسب که در برگیرنده نیازهای بهداشت روانی باشد، موارد فوق الذکر سریعاً تشخیص و درمان می شوند وافراد در ورطه روسپیگری سقوط نمی کنند. این زنان قربانیانی هستند که دیگران را هم قربانی می کنند. آنان در معرض انواع آزارها و تهدیدها قرار دارند و به انواع بیماری های واگیردار پوستی، آمیزشی، گوارشی و تنفسی مبتلا هستند. هرچند در سال های اخیر به خطر وجود ایدز در این زنان و سرایت آنان به مردان و گسترش ایدز از طریق این مردان تأکید شده است، اما باید دانست دیگر اختلالات عفونی در این زنان بسیار مهم است. اگر زنی قادر به تأمین معاش خود یا خانواده تحت سرپرستی خویش از راه مشروع و قانونی نباشد احتمال زیادی دارد که به سمت کارهای نامشروع و غیرقانونی کشیده شود. به این نکته باید اذعان کرد که متأسفانه فرصت های شغلی مناسب برای زنان وجود ندارد و امکانات اقتصادی به طور عمده در دست مردان است. زنی که به علت از دست دادن همسر، طلاق یا ترک شدن نیاز به کار دارد با توجه به آنکه عموماً از تحصیلات یا تخصص، هم برخوردار نیست و در تأمین معاش خویش با مشکل روبه رو می شود و سازمان های مسئول هم به عوض آنکه به فکر آموختن حرفه به این زنان یا یافتن کار مناسب برای او باشند تنها به دادن مستمری ناچیزی به او اکتفا می کنند. بیکاری، بی سوادی، فقر، اعتیاد، نبودن سامانه های اجتماعی حامی زنان و دختران آسیب پذیر، رواج مصرف گرایی و زیر پا گذاشتن ارزش های خانوادگی و مطرح کننده آوازه خوانها و ... به عنوان سرمشق جوانان باشد، همه نقش تسهیل کننده دارند. همچنین جدایی، طلاق، بدرفتاری پدر یا مادر یا برادر بزرگتر، وجود ناپدری و نامادری نامناسب، آزار جنسی یا جسمی یا روانی، فرار از خانه، مورد تجاوز قرار گرفتن، ناتوانی خانواده در برآوردن حداقل نیازهای زیستی و عاطفی کودک و نوجوان از دیگر علل مستعدکننده است. مسأله مهم دیگری که به آن کمتر پرداخته می شود مردانی هستند که به دنبال زنان خیابانی می روند .بدیهی است که زمینه های زیست شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی این امر در مردان متقاضی هم باید بررسی شود و مسئولیت این مردان هم در رواج این پدیده مورد توجه قرار گیرد. به طور غیر مستقیم همه دستگاه های اجرایی با این موضوع و پیشگیری از آن مرتبط هستند. از جمله وزارت آموزش و پرورش، ارشاد، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، کار، رفاه اجتماعی، کشور، اقتصاد، صنایع و معادن و... قوه قضائیه و قوه مقننه نیز نقش مهمی در امر پیشگیری می توانند داشته باشند، اما اگر مسئولیت مستقیم مورد نظر باشد. آن گاه وزارت کشور، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی و وزارت رفاه اجتماعی را باید نام برد. البته پیشگیری در این جا دو نوع است، بنیادی و اختصاصی. پیشگیری بنیادی به معنی رفع بیکاری، فقر، محرومیت، نابرابری و در مجموع، ساختن جامعه آرمانی اسلامی است که در آن معنویت هدف است و در عین حال نیازهای ابتدایی تر نیز به طور نسبی برآورده شده است. پیشگیری خاص عبارت از رفع عوامل موجد اختلالات روانی و شخصی از طریق گسترش بهداشت روانی در خانواده، ارائه آگاهی در مورد الزامات و ضروریات ازدواج، تأکید بر تعداد مناسب فرزندان، گسترش ساختارهای حمایت اجتماعی و جلوگیری از بدآموزی توسط رسانه های همگانی تصویری است. روانپزشک و دانشیار دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]