محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846261504
ناگفتههای پالیزدار: از راهی که رفتم، پشیمانم/ بازیچه دست برخیها شدم،روز قیامت گریبانشان را میگیرم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - عباس پالیزدار با تاکید بر اینکه « پشیمانم، راه درستی را انتخاب نکردم » ،به بیان نحوه فعالیتش با کمیته تحقیق و تفحص مجلس درخصوص مفاسد اقتصادی پرداخت . به گزارش خبرآنلاین وی که به تازگی از برخی اتهامها تبرئه شده است ، در گفت وگو با روزنامه سیاست روز درباره اتفاقهایی چند سال اخیر، بدون آنکه تمایل داشته باشد به سخنان جنجالی اش در دانشگاهها اشاره کند ، چنین گفت : • همکاری من با مجلس از مجلس چهارم آغاز شد. اوج این همکاریها به مجلس هفتم برمیگردد که با توجه به جو حاکم بر خانه ملت، اشتیاق بیشتری برای همکاری با افراد و تیپهای فکری مثل من وجود داشت. • در مجلس هفتم ابتدا برای تحقیق درباره مشکلات صنعت کشور با برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقای کاتوزیان همکاری و جلساتی داشتم که در نهایت منجر به معرفی من به مرکز پژوهشها برای شناسایی گلوگاههای صنعت کشور شد. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهشهای مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسیده بود فعالیت خود را آغاز کردم که اسناد آن موجود است. • در سال 83 که بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی از سوی مجلس هفتم جدی گرفته شد به دعوت برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقایان کاتوزیان، زاکانی، محمد دهقان، کامران و خیلی از نمایندگان محترم مجلس که خود را در این امر جدی نشان میدادند، جلساتی برگزار کردیم و برخی از آنها خواستند که راههای دستیابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم. • با توجه به تجربه کاری که داشتم، میدانستم که سرنخهایی از مفاسد اقتصادی در میان پروندههای قوه قضاییه وجود دارد و با جستوجو در میان پروندههای موجود در دستگاه قضایی، میتوان به اطلاعات خوبی در این زمینه دست یافت. لذا پیشنهاد انجام تحقیق و تفحص از قوه قضائیه را به این نمایندگان ارائه دادم. • اگرچه میدانستم طی عمر جمهوری اسلامی کسی تحقیق و تفحص از قوه قضاییه را مطرح نکرده است اما نمایندگان مجلس هفتم که تازه وارد خانه ملت شده بودند، اشتیاق زیادی برای این کار از خود نشان دادند. • به هر حال تدوین طرح تحقیق و تفحص از قوه قضائیه آغاز شد و در تدوین این طرح به نمایندگان کمک کردم تا این که با رأی بالایی در صحن علنی به تصویب رسید. • پس از تصویب این طرح مجدداً نمایندگانی مانند خانم آجرلو و آقایان دهقان و کامران از من دعوت کرده و خودشان اعلام کردند که هیچ کس حاضر نیست دبیری این مجموعه را برعهده گیرد. لذا پیشنهاد کردند که من این کار را قبول کنم. • ابتدا به دلیل اینکه تخصص من اقتصاد است و از مسائل حقوقی اطلاع چندانی ندارم، امتناع کردم. لذا در همان جلسه اعلام کردم که من از کسی ترس و واهمهای ندارم ولی برای این کار مناسب نیستم که اعضای هیئت تحقیق و تفحص تأکید کردند اگر یک نفر با شهامت هدایت این مجموعه را برعهده گیرد، ما حقوقدانهایی را به عنوان مشاور به اومعرفی میکنیم تا در کنارش باشند. • لازم است این را هم متذکر شوم که چند ماهی پس از تصویب طرح فوق آقای احمدینژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد میدان شد و فضای خوبی برای انجام این کار در کشور به وجود آمد. در حقیقت من با فضایی که ایجاد شد، تصور کردم فرصت مناسبی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است. • در طرح شناسایی گلوگاههای صنعت کشور که با دکتر توکلی اختلاف پیدا کردم، هیچ حمایتی از من نشد و حتی پول اجرای آن طرح را نیز شخصاً هزینه کردم. آنجا پول هزینه کردیم اما اینجا بحث جان مطرح است و باید حمایت کامل از این کار شود که ایشان قرآن از کیفش درآورد و گفت من و دیگر نمایندگان حامی تحقیق و تفحص از قوه قضائیه بوده و تا آخر پشت تو هستیم و باید این کار ارزشی که خواسته شهداست، انجام شود. • به هیچ عنوان نسبتی با خانم آجرلو ندارم. البته خانواده آجرلو را از زمان جنگ میشناسم و خیلی از بچههای جبهه که با شهید حاجاحمد آجرلو فرمانده سپاه کرج ارتباط داشتند، شیفته اخلاق این شهید بودند. • عنوان حکم من دبیر کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از قوه قضاییه مستقر در سازمان بازرسی کل کشور است. شخصی به نام آقای بهجوییان نیز دبیر هیئت تحقیق و تفحص بود که در مجلس و در دفتر آقای کامران مستقر بود. • برخی در قوه قضائیه ابتدا با این استناد که دستگاه قضایی زیر نظر رهبری است و قانون اساسی نیز بر تفکیک قوا تأکید دارد و مجلس نمیتواند از این نهاد تحقیق کند، همکاری نمیکردند. • بنابراین تعدادی از نمایندگان دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتند و در همان جلسه ایشان به صورت کتبی موافقتشان را با انجام این کار به رئیس وقت قوه قضائیه اعلام فرمودند. • پس از آن من و همکارانم در سازمان بازرسی کل کشور مستقر شدیم و در ابتدا همکاری خوبی با ما داشته و امکانات لازم از سوی آقای نیازی رئیس وقت سازمان بازرسی در اختیارمان قرار گرفت. • همان طور که گفتم ابتدا به گونهای نشان دادیم که ما فقط به دنبال تحقیق از وضعیت مالی قوه قضاییه هستیم. لذا در جلسات اول مثلاً از مسئولان سازمان بازرسی کل کشور سوال میکردیم که چقدر بودجه گرفتهاید و چه طور این پول را هزینه کردهاید و یا اینکه چرا فلان کارمند شما رشته تحصیلیاش با سمتش ارتباطی ندارد. • همین کار ما موجب شد که فضا علیه تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه شکسته شود. • یک روز به اتفاق خانم ... و آقای ... از اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس با آقای ... از مسئولان وقت سازمان بازرسی جلسه داشتیم و آرام آرام سوالات اصلی را مطرح کرده و پرسیدم که چرا برخی از این پروندهها راکد مانده و به آنها رسیدگی نمیشود؟ • در اینجا بود که خواسته و یا ناخواسته مسئولان سازمان بازرسی روند تحقیق و تفحص را به سمتی که میخواستیم، هدایت کردند. در پاسخ سوال ما آقای ... به پروندههایی اشاره کرد که با وجود تلاشهای بسیار به نتیجه نرسیده و معتقد بود که این امر انگیزه نیروهای این سازمان را کاهش داده است. ما نیز از فرصت استفاده کرده و خواستیم این پروندهها را به کمیته تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه برای بررسی ارائه دهد. • پس از دریافت این پروندهها از مجلس خواستم مشاوران حقوقی که قول داده بودند را برای بررسی این پروندهها معرفی کنند. تعداد زیادی از حقوقدانها برای این کار معرفی شدند که هر کدام بنا به دلایلی با ما همکاری نکردند. • بالاخره گروهی از حقوقدانها با معرفی خانم ... و آقای ... به عنوان مشاور حقوقی به تیم ما پیوستند و کار را شروع کردیم. لازم به ذکر است که تمام افراد گروه به صورت رسمی به امور اداری مجلس معرفی شدیم و پس از تأیید حراست با ما قرارداد منعقد شده و حتی حقوق هم گرفتیم. • هنوز پروندهها را به طور کامل بررسی نکرده بودیم که با مشکلاتی در این راه روبهرو شدیم. به عنوان نمونه به ما اعلام کردند که دوره تحقیق و تفحص تمام شده و به همین دلیل باید دفتر کارمان در سازمان بازرسی را تخلیه کنیم. ابتدا حاضر به ترک سازمان بازرسی نبودیم اما بالاخره مجبور به ترک آنجا و انتقال پروندهها به مجلس شدیم. • البته میدانستم انتقال پرونده از سازمان بازرسی مشکلات خاص خود را دارد و زمانی که ما این پروندهها را بیرون بیاوریم هر اتفاقی ممکن است برای این بیفتد. به همین دلیل برای اجرای این توافق تعلل میکردم و پروندهها را خارج نمیکردم. تا اینکه آقای دهقان با من تماس گرفت و گفت اگر بازهم برای ماندن در سازمان بازرسی کل کشور پافشاری کنی، دیگر همکاری نمیکنند و همین پروندهها را نیز از ما میگیرند. به همین دلیل نهایتاً پروندهها را با توافق مجلس و سازمان بازرسی به مجلس منتقل کردیم. • بر اساس این توافق پروندهها را به مجلس آوردیم اما به دلیل آنکه مکان مناسبی در اختیار نداشتیم، مجبور شدیم با هماهنگی رئیس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضاییه دفتری خارج از مجلس تهیه و در آنجا کار را دنبال کنیم. • به هر حال کار را تا آنجا پیگیری کردیم که منجر به تهیه گزارش تحقیق و تفحص از قوه قضائیه شد و طبق روال گزارشی به رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه ارجاع داده شد. • از آنجا که نام تعدادی از مسئولان قوه قضائیه در گزارش آمده بود، منتظر پاسخ آیتالله هاشمی شاهرودی بودیم که پس از مدتی پاسخی از ایشان دریافت نکردیم. به همین دلیل خانم آجرلو از من خواست که مجدداً از آقای رئیسی خواهش کنم یکبار دیگر گزارش مجلس را شخصاً به آقای شاهرودی تحویل دهد. • در همان زمان آقای .... به من گفت که پالیزدار بیا و بی خیال شو و اینها را جایی منعکس نکن و گزارش نده. اتفاق مهمی نیفتاده. من اول تصور کردم ایشان شوخی میکند. حتی یک روز آقای ... به من گفت که این گزارش مجلس چه سودی دارد؟ • به اعضای کمیته تحقیق و تفحص مراجعه کرده و گفتم شما قول دادید و دست روی قرآن گذاشتید تا آخر راه باهم باشیم. حالا باید حمایت کرده و گزارش را از مجلس قرائت کنید. اما آنها به نزدیکی انتخابات مجلس هشتم اشاره کردند و گفتند الآن زمان برای این کار مناسب نیست و بیشتر نمایندگان به دنبالهای کارهای انتخابات خود هستند. شما نگران نباشید گزارش قطعاً در مجلس قرائت میشود.فقط باید تلاش کنیم نمایندگان عضو کمیته تحقیق و تفحص در انتخابات بعدی هم رأی بیاورند تا کار محکمتر پیش برود. • لذا من نیز در حد توانم تلاش کردم این نمایندگان مجدداً در انتخابات رأی بیاورند. به همین دلیل در شهرستان ... به نفع خانم ...، در شهرستان .... برای آقای ... و در ... برای خانم .... سخنرانی انجام دادم. • بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود، از چند تن از نمایندگان خواستم که گزارش تحقیق و تفحص بر اساس وعدهای که دادهاند در مجلس قرار شود. این بار بهانه دیگری آوردند و گفتند فضای کشور برای این کار آماده نیست. • در گزارش اول 182 صفحه بود که در آن حداقل نام 50 نفر از دانه درشتها ذکر شده بود. • نمایندگان حاضر در کمیته تحقیق و تفحص مدعی بودند فضای کشور برای قرائت گزارش تحقیق از صحن علنی مناسب نیست و ابتدا باید افکار عمومی برای این کار آماده شود. به همین دلیل از من خواستند که به شهرستانهای مختلف رفته و در دانشگاهها در این رابطه سخنرانی و برای قرائت گزارش فضاسازی کنم. • خانم ... در این زمینه هماهنگیهای لازم را با دانشگاههای مختلف انجام داد و ظاهراً یکی از پسرهای آقای .... که ارتباط خوبی با دانشجویان دارد نیز در این زمینه فعال شده بود. یک روز خانم ... با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز باید بروی همدان.• البته قرار بود که خود ایشان هم در مراسم حضور داشته باشد. حتی قرار شد من ابتدا به شهرستان ... رفته و به اتفاق ایشان به همدان برویم. وقتی رسیدم آنجا، گفت شما حرکت کنید و من خودم میآیم. حتی در طول راه چندبار با ایشان تماس گرفتم و گفت که در راه هستم و مثلاً دو ساعت دیگر میرسم اما یک دفعه تلفن ایشان از دسترس خارج شد. به همین دلیل تنهایی در دانشگاه همدان سخنرانی کردم که اتفاقاً فضای بسیار خوبی بود و بچههای پای کار، انقلابی و سرزنده بودند. • دعوت نامه برای مجلس به صورت رسمی از سوی جامعه اسلامی دانشگاهیان ارسال شده بود و مدارک آن را به دادگاه ارائه کردم. • بعد از سخنرانی در همدان با هماهنگی آقای ... از اعضای کمیته تحقیق و تفحص در دانشگاه اصفهان نیز سخنرانی کردم. • چند سخنرانی دیگر هم داشتم تا سخنرانی دانشگاه شیراز. در شیراز دیدم فضا تغییر کرده و یک نوع ترس در بین دانشجویان وجود دارد. میگفتند برخی به دانشجویان گفتهاند که اگر پالیزدار تند صحبت کند با شما برخورد میکنیم. • در دانشگاه های دیگر هم من مجبور شدم تنهایی سخنرانی کنم. البته اول نمیخواستم سخنرانی کنم تا این که تعدادی از دانشجویان فرزند شهید جلوی مرا گرفتند و گفتند پدران ما برای همین حرفها شهید شدند، حالا شما از یک سخنرانی ساده هم خودداری میکنی؟ گفتم من ترس و واهمهای ندارم و مطالب را میگویم اما چرا اینها خودشان را کنار میکشند؟ • باید متذکر شوم که در تمام این مدت تصور میکردم کار ما با اطلاع مجلس و حتی شخص دکتر احمدینژاد انجام میشود و هدف هم آماده کردن فضا برای قرائت گزارش تحقیق و تفحص و در نهایت مبارزه با فساد اقتصادی است. • اما بعد از سخنرانی دوم در همدان از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بیا میخواهیم با تو صحبت کنیم. • دو روز قبل از دستگیری، وزارت اطلاعات با من تماس گرفت. اما قبل از تماس از وزارت اطلاعات یک اتفاقی افتاد که شاید در تحلیل شرایط و علت دستگیری من مهم باشد. ماجرا از این قرار بود که آقای محسن خزعلی یکی از پسرهای آیتالله خزعلی با من تماس گرفت و پرسید چرا علیه آیتالله خزعلی حرف زدهام؟ با تعجب این موضوع را رد کردم. چرا که در سخنرانیها از سلامت اقتصادی ایشان تعریف کرده بودم. آقای محسن خزعلی گفت که .... از مدیر مسئول ... تماس گرفته و این طور گفته است. همان شب با ... و .... مدیر مسئول و سردبیر ... تماس گرفتم که ... بدون مقدمه گفت چرا همه مفسدان اقتصادی را معرفی نکردی؟ مثلاً چرا از تخلفات آقای .... و یا آقای .... یا .... حرفی نزدی؟گفتم من از اینها سند نداشتم و اگر داشتم با کسی تعارف ندارم و میگفتم. • ... گفت سندها را ما در اختیارت میگذاریم. گفتم شما خودتان روزنامه دارید چرا سندها را خودتان منتشر نمیکنید؟ جواب داد که شرایط پذیرش حرفهای تو در جامعه خوب است. بعد پیشنهاد داد دیگر جایی سخنرانی نکنم و به جای آن بیا با ما مصاحبه کن. چون مصاحبه با ... در حقیقت تأیید خودت میشود.• من گفتم حرفی ندارم ولی اگر این کار را انجام دهم یکی از خلافهایی که میگویم ماجرای .... است. که ... گفت پس بعداً خبرت میکنیم. • چند روز پس از این اتفاق بود که از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بیا میخواهیم با شما صحبت کنیم. جواب دادم چون ... در جریان ماجراست بهتر است با ایشان صحبت کنید که گفتند ما با ایشان هماهنگ هستیم و فقط میخواهیم با تو صحبت کنیم. بلافاصله با ... تماس گرفتم و ماجرا را مطرح کردم. .... گفت مهم نیست برو و با آنها صحبت کن. من هم گفتم حالا که مهم نیست پس جلسه در دفتر شما باشد که قبول کرد. بنابراین جلسه اول در دفتر ایشان یعنی در دفتر .... انجام شد. • جلسه دوم در وزارت اطلاعات برگزار شد که چند نفر از مسئولان این وزارتخانه هم حاضر بودند. به من گفتند که ما درباره تو تحقیق کردیم و همه سوابقت را میدانیم. میدانیم نیت خیر داری اما راهی که در پیش گرفتی صحیح نیست و اشتباه میروی. • فردای آن روز با من تماسی گرفته شد و دوستم تصور کرد از وزارت است و گوشی را به من داد که متوجه شدم آقای مرتضوی دادستان تهران است و مرا احضار کرد. پس از آن بود که دستگیر شدم. • البته قبل از این که به دادستانی بروم با اعضای کمیته تحقیق و تفحص تماس گرفتم با خانم ... تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پالیزدار این حرفها چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم یعنی چی؟ مگر قرارمان همین نبود؟ به آقای ... هم زنگ زدم. تا گوشی را برداشت گفت پالیزدار مثل این که دلت آب خنک میخواد؟ گفتم شما نبودی که نمیگفتی 13 سال زندان صدام بودم و از کسی ترس و واهمه ندارم. حالا چرا از من حمایت نمیکنید. • افرادی که در این ماجرا به عنوان باند پالیزدار دستگیر شدند، 4 نفر از همکاران ما در کمیته بودند و چند نفر هم از اقوامم. مثل برادرم، همسرم، برادر همسرم و باجناقم و رانندهام. اقوام و همکاران من هیچ دخالتی در سخنرانیها و مطالبی که مطرح کردم نداشتند. بسیاری از آنها هم تبرئه شدند. فقط این دستگیریها باعث شد که برادر خودم و برادر همسرم و همچنین باجناقم از کار اخراج شوند و دو خانواده از هم پاشیده شود. • در مجموع 15 ماه که از این مدت 8 ماه و 17 روز انفرادی بودم. ضمن این که اکثر دوران حضورم در بند عمومی را در زندان رجایی شهر گذراندم. • در دوران زندان یک بار به دلیل تشدید عوارض شیمیایی باقی مانده از دوران دفاع مقدس در بدنم و دو بار هم به دلیل حمله قلبی به بیمارستان منتقل شدم. • والله هدفی جز رضای خدا و ادامه راه شهدا نداشتم اما همانطور که گفتم راه درستی را انتخاب نکردم. • متأسفانه برخیاز اعضای کمیته تحقیق و تفحص مانند خانمها ... و ... و آقایان ... و ... از حرفهای من به عنوان ابزار تبلیغاتی در انتخابات استفاده کردند. متأسفم از این که برخی از سخنرانیها من تنها برای جلب آرای مردم در انتخابات استفاده کردند. امروز از خودم سوال میکنم چرا متوجه این موضوع نشدم. • از کسانی که از من تنها برای منافع خودشان به صورت مقطعی حمایت کردند نمیگذرم و در روز موعود گریبان اینها را میگیرم و سوال میکنم چرا با شعار مبارزه با فساد وارد شدند ولی در عمل کاری نکردند؟ از این بابت پشیمانم که چرا بازیچه دست دیگران شدم اما تأکید میکنم که شخصاً ادامه راه شهدا را در نظر داشتم و فقط میخواستم به کشور خدمت کنم. • در این مدت خیلی چیزها به من ثابت شد. مثلاً حرفهایی علیه آقای هاشمی مطرح کردم که هیچ سند و مدرکی در اینباره نداشتم.آقای هاشمی از من شکایت نکرده بود و من تنها برای حلالیت طلبیدن پیش ایشان رفتم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]
صفحات پیشنهادی
ناگفتههای پالیزدار: از راهی که رفتم، پشیمانم/ بازیچه دست ...
ناگفتههای پالیزدار: از راهی که رفتم، پشیمانم/ بازیچه دست برخیها شدم،روز قیامت گریبانشان را میگیرم-سیاست > چهره ها - عباس پالیزدار با تاکید بر اینکه ...
ناگفتههای پالیزدار: از راهی که رفتم، پشیمانم/ بازیچه دست برخیها شدم،روز قیامت گریبانشان را میگیرم-سیاست > چهره ها - عباس پالیزدار با تاکید بر اینکه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها