چگونه زندگی شهری بدون وابستگی به خودروهای شخصی آزادتر و شادتر می‌شود؟

چگونه زندگی شهری بدون وابستگی به خودروهای شخصی آزادتر و شادتر می‌شود؟

فهرست محتوا

چگونه زندگی شهری بدون وابستگی به خودروهای شخصی آزادتر و شادتر می‌شود؟

تجربه سیستم حمل‌ونقل عمومی در اروپا

هر ساله چندین هفته را در سوئیس با گروهی از دانشجویان کارشناسی می‌گذرانم. علاوه بر زیبایی‌های خیره‌کننده این منطقه، چیزی که اغلب دانشجویان را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد، سیستم قطار این کشور است. این سیستم تمیز، سریع، دقیق و گسترده است. تقریباً می‌تواند شما را در عرض چند ساعت به هر نقطه‌ای از کشور برساند. این سیستم به‌صورت یکپارچه با سایر روش‌های حمل‌ونقل درون‌کشوری و سیستم‌های قطار چندین کشور همسایه ارتباط دارد. آنقدر دلپذیر و راحت است که هیچ‌یک از دانشجویان از پیاده‌روی ۱.۲ کیلومتری (سه‌چهارم مایل) از محل اقامت ما تا ایستگاه قطار محلی شکایتی ندارند (اگرچه اتوبوس نیز در دسترس است).

در این منطقه، مسافران در تمام سنین را می‌بینید که از این سیستم استفاده می‌کنند. گروه‌هایی از دانش‌آموزان سوار می‌شوند و پس از یک یا دو ایستگاه پیاده می‌شوند. افرادی با دوچرخه سوار می‌شوند. بسیاری با چمدان، تجهیزات کمپینگ یا وسایل کوهنوردی وارد قطار می‌شوند.

برای سفرهای طولانی‌تر که قطارها ممکن است به سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت برسند، اغلب واگن‌های مخصوصی برای صرف غذا، سفر با کودکان خردسال یا انجام کارهای آرام وجود دارد. انتقال بین خطوط تقریباً بی‌نقص است، با ورود و خروج هر قطار در عرض چند ثانیه از زمان مقرر. این سیستم آنقدر کارآمد است که میانگین هر شهروند سوئیسی سالانه حدود ۲۷۰۰ کیلومتر (۱۷۰۰ مایل) با قطار سفر می‌کند. از آنچه می‌بینم، شرایط در هلند، بلژیک، آلمان و اتریش نیز مشابه به نظر می‌رسد.

در اسکاتلند، سیستم اغلب مورد انتقاد بریت‌ریل نیز به‌طور قابل‌توجهی خوب کار می‌کند. و در ادینبورگ، حداقل سفرهای درون‌شهری توسط خطوط قوی تراموا و اتوبوس‌های دوطبقه که تمیز و به‌موقع هستند، سرویس‌دهی می‌شود. باز هم گروه‌هایی از دانش‌آموزان یونیفرم‌پوش سوار می‌شوند، چند ایستگاه می‌روند و در مدرسه خود پیاده می‌شوند – بدون صف‌های بی‌پایان والدین در خودروها که منتظر نوبت خود برای رساندن فرزندانشان به درب مدرسه هستند.

سفر در وطن

پس از تجربه این دنیاهای حمل‌ونقل عمومی مؤثر و کارآمد، باید بگویم که این تجربه فراتر از جذاب و طراوت‌بخش است؛ آرامش‌بخش و انرژی‌دهنده است. نمی‌توانم به این فکر نکنم که دسترسی به چنین سیستمی هنگام سفرهای دوره‌ای من از زادگاهم بلک مانتین به فرودگاه شارلوت چقدر می‌تواند دلپذیرتر و سالم‌تر باشد.

بلک مانتین در واقع یک ایستگاه قطار قدیمی دارد، اما اکنون به یک گالری هنری تبدیل شده است. قطارها هنوز از مرکز شهر عبور می‌کنند (یا تا قبل از طوفان هلن که این منطقه را ویران کرد، عبور می‌کردند)، اما فقط بار حمل می‌کنند. بنابراین سفر به فرودگاه یا نقاط شمالی با سرعت بیش از ۱۱۰ کیلومتر در ساعت (۷۰ مایل در ساعت) انجام می‌شود، با دست‌هایی که فرمان را محکم گرفته‌اند، راننده‌هایی که دور من می‌پیچند و کامیون‌هایی که به سپر عقب من می‌چسبند. سپس دوره‌ای ضروری از توقف و حرکت وجود دارد که با یک بزرگراه بین‌ایالتی دیگر ادغام می‌شویم و دوباره به سرعت بیش از ۱۱۰ کیلومتر در ساعت برمی‌گردیم.

رانندگی به اَشویل برای شام یا نمایش مشابه است، اما خوشبختانه فقط نیم ساعت طول می‌کشد. برای دیدار با دوستان و خانواده در نقاط مختلف ساحل شرقی، ممکن است چهار، هشت یا دوازده ساعت هوشیاری مداوم و افزایش هورمون‌های استرس باشد، که مطمئنم با تراکم کامیون‌هایی که باید با آنها مقابله کنم و تعداد خطوطی که باید در آنها بجنگم، متناسب است. و اجازه ندهید در مورد شهر سابق سکونتم، واشنگتن دی‌سی، شروع به صحبت کنم.

رهایی از فشار رانندگی

مطالعات بی‌شماری نشان می‌دهند که رانندگی به‌طور معمول چه استرس روانی و فیزیولوژیکی ایجاد می‌کند. هرچه شرایط بدتر باشد، وضعیت بدتر می‌شود. و در مناظر شهری یا حومه‌ای مدرن آمریکایی، چه زمانی شرایط “خوب” بوده است؟

به مزایای بالقوه یک سیستم حمل‌ونقل عمومی تمیز، ایمن و کارآمد فکر کنید. اولاً، ممکن است اصلاً نیازی به خودرو نباشد. پس‌انداز بالقوه در هزینه‌های اولیه، تعمیر و نگهداری، بیمه، گواهینامه، پارکینگ و غیره حیرت‌آور است (تقریباً ۹۰۰۰ دلار در سال برای هر خودرو تخمین زده می‌شود).

و در نظر بگیرید که کاهش ترافیک چگونه استفاده از دوچرخه و معابر پیاده‌روی را تشویق می‌کند. آلودگی کاهش می‌یابد. چاقی کاهش می‌یابد. خطر آسیب جسمی به‌طور چشمگیری کاهش می‌یابد. نیاز به هوشیاری مداوم در سفر به گذشته تعلق خواهد داشت.

نیاز به هرگونه هوشیاری فراتر از تشخیص ایستگاه خود به یک امر منسوخ تبدیل می‌شود. می‌توانید فکر کنید. می‌توانید تأمل کنید. یا بخوانید. یا بنویسید. یا با دیگران گفت‌وگو کنید. یا بخوابید.

رفتارهای خودخواهانه و ضداجتماعی کاهش می‌یابد، زیرا همه در یک سفر مشترک هستند. همه با همان سرعت به سمت اهداف خود حرکت می‌کنند. هیچ‌کس محدودیت‌های سرعت را نقض نمی‌کند و بین وسایل نقلیه دیگر نمی‌پیچد. هیچ‌کس به خودروی جلویی نمی‌چسبد. نیازی به بوق یا انگشت وسط نیست. هیچ‌کس جان خود یا شما را با رانندگی در حالت مستی یا تایپ کردن با هر دو دست در حین رانندگی به خطر نمی‌اندازد (این اتفاق همیشه در اطراف من می‌افتد – حداقل در بزرگراه‌های بین‌ایالتی ۴۰، ۷۷ و ۸۱).

حتی فرصتی برای ادغام اجتماعی، همکاری و جامعه‌سازی وجود دارد. تماشای کمک مسافران به سالمندان، یا کسی که بار سنگین دارد، یا فردی با معلولیت، لذت‌بخش است. برخلاف هواپیما که سوار و پیاده شدن یک آزمون “عجله کن و منتظر بمان” است که احتمالاً توسط شیطان طراحی شده، ورود و خروج تقریباً بی‌دغدغه است. و ایستگاه‌های قطار نیازی به صف‌های TSA و بازرسی بدنی ندارند (حداقل در حال حاضر). می‌توانید چند دقیقه قبل از زمان حرکت برسید و با نشان دادن بلیط، بلافاصله به وسایل نقلیه خود دسترسی پیدا کنید. و برخی از ایستگاه‌های قدیمی جهان شگفتی‌های معماری هستند. آخرین باری که چنین چیزی در مورد یک پارکینگ شهری فکر کردید کی بود؟

چه می‌شد اگر؟

در گذشته سیستم قطار گسترده‌ای در ایالات متحده داشتیم. اگر با ما رشد می‌کرد، می‌توانست به اکثر ما خدمت کند. به‌جای آن، به‌نحوی ما را متقاعد کردند که به برتری خودرو اعتقاد پیدا کنیم. یک اعتیاد واقعی. این در حالی است که فشار مالی قابل‌توجهی بر خانواده‌ها وارد می‌کند – خودروها اغلب پس از مسکن، دومین هزینه بزرگ خانوار را تشکیل می‌دهند.

و این اعتیاد منجر به مصرف بیشتر منابع طبیعی، سطوح بالاتر آلودگی، بار کربن بیشتر، زوال مراکز شهر و شهرک‌ها، گسترش بی‌رویه حومه‌ شهرها با تخریب فضای سبز همراه، تصرف زمین‌های مولد شهری یا شهرک‌ها برای پارکینگ، نیاز به مساحت بسیار بیشتر مسکن (برای گاراژهای دو یا سه خودرو)، انزوا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *