چرا مغز ما دائماً درگیر است و آرامش نمیگیرد؟
چرا نمیتوانیم ذهن خود را ساکت کنیم؟
آیا تا به حال مدیتیشن را امتحان کردهاید؟ اولین تمرین معمولاً این است که تمام توجه خود را به تنفستان معطوف کنید. فقط به این فکر کنید که هوا چگونه ریههایتان را پر میکند. همانطور که احتمالاً متوجه شدهاید، این کار سختتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. من به زحمت میتوانم چند ثانیه این تمرین را ادامه دهم قبل از اینکه افکارم شروع به پرواز کنند: فردا چه کارهایی باید انجام دهم؟ آیا نباید آن مقاله را ویرایش کنم؟ آیا همسایه در اتاق لباسشویی نگاه عجیبی به من کرد؟
اسطوره زندگی در لحظه
ما دائماً با این پیام بمباران میشویم که خوب است در لحظه حال زندگی کنیم. این درست است که آنچه معمولاً “ذهنآگاهی” نامیده میشود استرس را کاهش میدهد، اما در عمل، دستیابی به آن چنان دشوار است که معمولاً نیاز به تجربیات شدیدی دارد – مانند عاشق شدن، سوار شدن بر ترن هوایی، یا تماشای فیلم یا خواندن کتابی جذاب – تا ما را به زمان حال بکشاند.
معمای تکاملی ذهن پریشان
اما اگر بودن در لحظه حال احساس خوبی دارد و استرس را کاهش میدهد، چرا افکار ما مدام مانند قطاری بدون توقف به جلو میتازند؟ پاسخ احتمالاً در این واقعیت نهفته است که مغز برای بقا تکامل یافته است. برای تقریباً تمام نسلهای قبلی، حیاتی بود که هرگز آرام نگیرند و همیشه یک قدم جلوتر باشند. اگر شما تحت تهدید دائمی خطرات و قحطی زندگی کنید – شرایطی که انسانها در ۹۹ درصد از تاریخ خود در آن زندگی کردهاند و هنوز هم با آن سازگار هستیم – برنامهریزی بیپایان، نگرانی و نشخوار فکری نقص نبودند؛ بلکه ابزار بودند. چگونه فردا زنده خواهیم ماند؟ آیا نباید غذای بیشتری جمعآوری کنیم؟ آیا آن مرد در گروهم نگاه عجیبی به من کرد؟
وظیفه اصلی مغز چیست؟
وظیفه اصلی مغز این نیست که گذشته را به دقت به خاطر بسپارد یا خلاق، هماهنگ یا باهوش باشد – وظیفه آن این است که ما را تا فردا زنده نگه دارد.
فکر کردن روش مغز برای پردازش اطلاعات است. راهی برای برنامهریزی، درک و پیشبینی آینده. این واقعیت که حالت پیشفرض مغز خیالپردازی و سرگردانی ذهن است، به شدت نشان میدهد که تکامل یافته تا هرگز از برنامهریزی برای آینده دست برندارد. بودن در لحظه برای اجداد ما معمولاً یک تجمل غیرقابل دسترس بود.
چالش واقعی ذهنآگاهی
بودن در لحظه – یا آگاهی ذهنی – گاهی به عنوان “حالت ذهنی طبیعی” به تصویر کشیده میشود، چیزی که جامعه مدرن آن را از ما ربوده است. در واقعیت، این یکی از دشوارترین چالشهایی است که ذهن انسان میتواند با آن روبرو شود. درست است که ما بیش از هر زمان دیگری با عوامل حواسپرتی احاطه شدهایم، اما این فقط دنیای مدرن نیست؛ تکامل خود نیز باعث میشود که ذهنآگاهی و مدیتیشن اینقدر دشوار باشند. نمیگویم این تمرینات بیفایده هستند – اصلاً اینطور نیست – اما دفعه بعد که احساس شکست میکنید چون نتوانستهاید بیش از چند ثانیه روی تنفس خود تمرکز کنید، یا وقتی برای مدت زیادی درگیر فکر کردن بیش از حد به چیزی هستید، به خود یادآوری کنید که این بیشتر مربوط به کمبود انضباط یا شخصیت نیست، بلکه به این مربوط است که مغزی دارید که دقیقاً همان کاری را انجام میدهد که برای انجام آن تکامل یافته است.







