چرا برخی بازیهای آنلاین به تهدیدی برای کودکان تبدیل میشوند؟ هشدار به والدین و گیمرها
پدیده اسپانیسم در روبلاکس: از دنیای خیالی تا تهدید واقعی
پدیده “اسپانیسم” در بازی روبلاکس نمونه هولناکی از نحوه سوءاستفاده شکارچیان از دنیاهای مجازی برای آسیب رساندن در دنیای واقعی است (سلمن، ۲۰۲۵). تحقیقات نشان دادهاند فضایهای آنلاین غوطهورکننده میتوانند بستری مناسب برای رفتارهای شکارگونه و اجبار باشند (رابرتسون، ۲۰۲۴). آنچه در ابتدا یک ویژگی بیخطر نقشآفرینی در بازی روبلاکس به نام “فورساکن” بود – که حول یک خدای خیالی به نام “اسپان” میگشت که ادعای باززایی داشت – توسط افراد سودجو مورد سوءاستفاده قرار گرفت. آنها یک داستان ساختگی را به سیستمی اعتقادی خطرناک تبدیل کردند.
این افراد تنها به انتشار ایدههای عجیب بسنده نکردند. آنها کودکان و نوجوانان آسیبپذیر را هدف قرار دادند و برخی را متقاعد کردند که نماد این فرقه را روی پوست خود حک کنند، اعمال تحقیرآمیز در مقابل دوربین انجام دهند و در بدترین موارد، به خودآزاری شدید روی آورند. نحوه وقوع این اتفاقات حسابشده بود. ابتدا شکارچیان به دنبال کودکانی میگشتند که از قبل درگیر مشکلاتی مانند افسردگی، تنهایی یا حتی کنجکاوی نسبت به خودآزاری بودند. پس از برقراری ارتباط در بازی، مکالمات را به فضاهای کمکنترلتری مانند دیسکورد منتقل میکردند. در آنجا، دور از چشم نظارتکنندگان، اعتمادسازی میکردند، حس کاذب تعلق ایجاد میکردند و کودکان را به انجام مناسک تشدیدشونده سوق میدادند و آنها را از طریق رازداری، ترس و دستکاری عاطفی به گروه وابسته میکردند.
این نوع تأثیرگذاری صرفاً به این دلیل نیست که کودکان “خیلی کوچک هستند که بهتر بدانند”. این اتفاق میافتد چون نوجوانی دوره آسیبپذیری است. دورهای برای کشف هویت، جایگاه و باورها. بسیاری از جوانان به دنبال پذیرفته شدن و هدفمند بودن هستند و گروههایی مانند این از این نیازها سوءاستفاده میکنند. بازیهای آنلاین در این زمینه بهویژه پرخطر هستند. آنها غوطهورکننده، مملو از بازخورد دائمی و طراحیشده برای گرد هم آوردن افرادند. وقتی سازوکارهای محافظتی ضعیف باشند، همان عناصری که بازیها را جذاب میکنند میتوانند آنها را به شکارگاهی ایدهآل برای شکارچیان تبدیل کنند.
چرا کودکان جذب این گروهها میشوند؟
روانشناسی اجتماعی مدتهاست نشان داده که جوانان در جستجوی معنا، هویت و تعلقخاطر، بیشتر در معرض تأثیرات نابجا قرار میگیرند. گروههای شبهفرقهای، چه حضوری و چه آنلاین، در ارائه این نیازها به شکل داستانهای جذاب، پاداشهای عاطفی و حس انحصارطلبی مهارت دارند (تپلی، ۲۰۲۳). در مورد اسپانیسم، ایده “باززایی” پس از مرگ صرفاً یک مکانیک بازی نبود. به عنوان حقیقتی مخفی و قدرتمند ارائه میشد. “در جریان بودن” به این معنی بود که شما خاص هستید.
شکارچیان همچنین میدانند که کنترل یک فرد به معنای قطع ارتباط او با صداهای خارجی است. بست (۲۰۱۸) توضیح میدهد که رهبران دستکاریگر اعضا را از هر کسی که ممکن است روایت گروه را زیر سؤال ببرد جدا میکنند و آنها را برای تأیید به گروه وابسته میسازند. در فضای آنلاین، این موضوع در یک اتاق پژواک دیجیتال رخ میدهد که در آن افراد خارجی از جمله والدین، معلمان و دوستان به عنوان “غیرمعتقدان” یا حتی دشمنان تصویر میشوند.
فناوری میتواند این وضعیت را بدتر کند. نیولند (۲۰۲۲) به ویژگیهایی مانند چت صوتی “ارتباطات مورد اعتماد” در روبلاکس اشاره میکند که فیلترهای ایمنی را کاهش میدهد. این کار دسترسی مستقیم غریبهها به کودکان را بدون علامتگذاری یا مسدود شدن بسیار آسانتر میکند. هنگامی که این کانال خصوصی باز شود، شکارچیان میتوانند ارتباط و نفوذ مستمر را زیر رادار ایجاد کنند.
مسئله سواد رسانهای نیز مطرح است. آیخل (۲۰۱۵) خاطرنشان میکند کودکانی که عمیقاً در محیطهای نقشآفرینی درگیر هستند، بهویژه اگر کسی که به او اعتماد دارند این توهم را تقویت کند، بیشتر مرز بین خیالی و واقعی را محو میکنند. این دقیقاً همان نقطه ضعفی بود که مروجان اسپانیسم از آن سوءاستفاده کردند.
راهکارهای محافظت از کودکان در فضای مجازی
پیشگیری از چنین موقعیتهایی یک راهحل ساده ندارد. این کار نیازمند همکاری همه جانبه از جمله مربیان، والدین و اقدامات ایمنی مؤثر در پلتفرمهایی است که کودکان هر روز از آنها استفاده میکنند. اولین و مهمترین گام آموزش تفکر مستقل به جوانان در فضای آنلاین است. این به معنای عبور از توصیه قدیمی “با غریبهها صحبت نکن” و نشان دادن شکل واقعی دستکاری، مانند چاپلوسی بیش از حد، تلاش برای ترساندن آنها به منظور اطاعت یا ارائه وضعیت “ویژه” عضو داخلی است. کودکان باید با اطمینان بپرسند “آیا این منطقی است؟” و حقایق را بررسی کنند، حتی زمانی که این اطلاعات از جانب کسی میآید که در آنچه “فقط یک بازی” به نظر میرسد به او اعتماد دارند.
والدین نقش مهمی دارند، اما برقراری تعادل بسیار مهم است. زیر نظر گرفتن تمام حرکات کودک در فضای آنلاین میتواند او را به سمت رازداری سوق دهد. در عوض، باید بدانید که چه بازیهایی انجام میدهد، از چه پلتفرمهایی استفاده میکند و با چه کسانی تعامل دارد. این به معنای گفتوگوهای آزاد درباره مواجهههای عجیب یا ناراحتکننده در فضای آنلاین – بدون عجله برای تنبیه – است تا کودکان احساس امنیت کنند و مشکلات را مطرح کنند.
شرکتهای سازنده این پلتفرمها نیز مسئولیتهایی دارند. اسپانیسم نشان داد که رخنههای امنیتی چقدر میتوانند خطرناک باشند. پلتفرمها باید سیستمهای قویتری برای شناسایی جوامع مضر، روشهای سریعتری برای تعطیل کردن آنها و کنترلهای سختتر بر ویژگیهایی که تماس خصوصی را آسان میکنند داشته باشند. مقامات نظارتی قدرت جریمه شرکتهایی را که از کودکان محافظت نمیکنند دارند، اما این مقررات باید با سرعت تغییر تهدیدات آنلاین همگام شوند.
در نهایت، مداخله زودهنگام اهمیت دارد. اگر کودکی ناگهان از دوستانش کنارهگیری کرد، محرمانه عمل کرد یا نشانههایی از خودآزاری نشان داد، این یک علامت هشدار است که ممکن است مشکلی وجود داشته باشد. مشارکت دادن متخصصان سلامت روان در مراحل اولیه میتواند کنترل گروههای دستکاریگر را قبل از اینکه خیلی ریشهدار شود، بسیار آسانتر از بین ببرد.







