وقتی پیت ترمز میگیرد، هیجان فوران میکند: آیا فیلم F1 به موفقیت میرسد یا در گرداب شکست میسوزد؟
فیلمهای مسابقات اتومبیلرانی همیشه با یک چالش بزرگ روبرو هستند: چگونه داستانی جذاب از کشمکش یک راننده در فرمول یک خلق کنیم؟ داستانی که یا به پیروزی ختم شود یا به یک شکست جانکاه. این نوع فیلمها معمولاً بر روی شخصیتهای رانندگانی تمرکز دارند که با مشکلات شخصی یا روحی دست و پنجه نرم میکنند و در این مسیر، به قهرمانی میرسند. این ژانر سینمایی، تلفیقی از تلاش، تمرین، پیروزی و البته پیروزی بر کلیشه است؛ کلیشهای که اگر به درستی استفاده نشود، میتواند جذابیت فیلم را از بین ببرد. در این مطلب، فیلم «اف 1» – یا همان «فرمول یک» (F1 the Movie) ساخته جوزف کوشینسکی را بررسی خواهیم کرد.

هشدار! در بررسی فیلم «اف 1»، خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
داستان فیلم دربارهٔ یک رانندهٔ کهنهکار مسابقات فرمول یک، به نام سانی هیز (با بازی برد پیت) است. او که سالها قبل، یک رقیب جوان و مستعد را پشت سر گذاشته، حالا باید با مسابقات خودحافظی دست و پنجه نرم کند. او در دههٔ 90 میلادی، در یک تصادف مهلک در گرندپری اسپانیا در سال 1993، اعتبار و تواناییهایش را به عنوان یک راننده فرمول یک از دست میدهد. بعد از گذشت هفت سال، در پی بازگشت پر سروصدای سانی به مسابقات اتومبیلرانی در مسابقه 24 ساعتهٔ دیتونا، رابین – که مالک تیم اپکسجیپی است – به او پیشنهاد تست رانندگی میدهد تا جای خالی رانندهها را پر کند. رابین اعلام میکند که سرمایهگذاران تیم قصد فروش آن را دارند؛ مگر اینکه تیم بتواند در 9 مسابقهٔ باقیمانده، حداقل یک پیروزی کسب کند.
طرح اولیهٔ داستان آشنا به نظر میرسد: کهنهکاری بیمیل و کمحوصله، تازهکاری مغرور و بیتجربه، و رابطهای که رفتهرفته به دوستی تبدیل میشود. جوزف کوشینسکی به خوبی آگاه است که شخصیتها و داستانش، روایتگر کلیشههای این ژانر هستند؛ اما او تلاش میکند تا با صحنههای هیجانانگیز، ضربآهنگ مناسب و به تصویر کشیدن دقیق جزئیات، این کلیشهها را به بهترین شکل به تصویر بکشد و نقاط قوت و ضعف آنها را به خوبی نشان دهد.
با این حال، آیا این یک آرک داستانی کاملاً اورجینال است؟ یک قصهٔ رستگاری کلاسیک؟ تمرینهای طاقتفرسا، درگیریهای دراماتیک، لحظههای اجتنابناپذیرِ کنار هم قرار گرفتن دو راننده، و موفقیت در مسابقههای نهایی. خوشبختانه، همهٔ این قدمها درست پیادهسازی شدهاند؛ اما آنچه فیلم را سرپا نگه میدارد، ریتم مناسب آن است. فیلم هرگز افت نمیکند و اغلب، با تدوین درست، هیجان را بالا نگه میدارد. ساختار فیلم تازه نیست، اما تماشایی است و کسی را خسته نمیکند.

سانی باید با شکستهای گذشته و شهرت از دسترفتهاش روبرو شود؛ در سوی دیگر، جاشوا باید یاد بگیرد غرور جوانیاش را با انضباط و فروتنی مهار کند. این مسیرها آنقدر آشنا هستند که بلافاصله یاد فیلمهایی مانند «راکی» (1976) یا «شتاب» ران هاوارد (2013) – که اخیراً یکی از بهترین فیلمها دربارهٔ فرمول یک بوده است – را زنده میکنند. میتوانید این الگوها را نشانهٔ تکرار مکررات بدانید، اما اگر صادق باشیم، اسکلت سینمایی ورزشی بر پایهٔ همین همنشینیها بنا شده است. داستانهایی از پیروزی و شکست و آدمهایی که میخواهند بهترین باشند.
برد پیت هم چه در مقام بازیگر و چه تهیهکننده، از این مسئله آگاه است و سعی میکند تا سانی را حداقل اندکی از امضاهای مرسوم قهرمان کلاسیک فاصله داده باشد. پیت تصویری سانتیمتال از سانی را در لحظههای کوتاه و بیکلام بروز میدهد؛ مردی که اعتقادی به معجزه ندارد و میداند مقابله با رانندگان جوان تا چه اندازه چالشبرانگیز است. حس پشیمانی در وجودش موج میزند؛ اما در عین حال، عشق به رانندگی… .
و روبهروی او، جاشوا ایستاده است. جوانکی پرانرژی که استعدادش بیشک پوشیده نیست؛ اما پر از غرور و بیشتر درگیر حواشی است. دیمسون ادریس، جاشوا را با نوعی بیثباتی حسابشده بازی میکند. ما جسارت پسرک را میبینیم، اما حسرت پسرک را میفهمیم. او میداند که فاصلهی زیادی تا شکست ندارد و باید دیگر فرصت حضور در مسابقات فرمول یک را نداشته باشد. به همین سان، باید به سانی ثابت کند که از او بهتر است و غرورش اجازه نمیدهد که تحتتأثیر یک «پیرمرد» قرار بگیرد. بازی خوب دیمسون ادریس بیگمان غافلگیرکنندهتر خواهد بود؛ او آنقدر صادقانه بازی میکند که رابطهاش با پیت عمق میگیرد و بخش اعظمی از بار دراماتیک قصه را به دوش میکشد.
فیلم از لحاظ بصری فنی است. لحظههایی در فیلم وجود ندارد که احساس کنید از جلوههای ویژهٔ رایانهای در صحنههای مسابقه استفاده شده است. فیلمبرداری کلادیو میراندا بدون اغراق، بینقص است. دوربین او مستقیماً روی ماشینهای فرمول یک بسته شدهاند و تماشاگر را به قلب کابینهای تنگ و لرزان پرتاب میکنند؛ ما با دیدن چشمهای نگران شخصیتها و عرق روی صورتشان، حسهای ظریف و اهمیت لحظات را بهتر درک میکنیم. در سکانسهای اکشن، «اف 1» موفق میشود کار بزرگی انجام دهد؛ مسابقههایی که در تلویزیون معمولاً به آمار و جدولبندی تقلیل پیدا میکنند، اینجا ترسناک است و البته نفسگیرتر از همیشه. موسیقی متن هانس زیمر هم، سزاوار تقدیر ویژه است. قطعههای او به هر تصویر، جان تازهای دادهاند.
کارگردانی که جوزف کوشینسکی اینجام انجام میدهد را هم نباید نادیده گرفت. «اف 1» فقط دربارهٔ پیست و رانندگی نیست؛ دربارهٔ خود هالیوود هم هست. کوشینسکی حالا رسماً به یکی از معماران «دنبالههای میراثی» (Legacy sequels) تبدیل شده؛ کارگردانی که بلد است چگونه به فرمولها و ساختارهای قدیمی ادای دین کند و برداشت مدرنی از آنها ارائه دهد. او با «تاپ گان: ماوریک» خودش را ثابت کرد و اینجا هم، مضمون مشابهی را به کار میگیرد (تغییر نسلها). جوزف کوشینسکی البته ضعفهای خاص خودش را دارد؛ در عرضهٔ اوجگیریهای احساسی خوب نیست، اما وقتی پای هیجان و آدرنالین وسط باشد، کارش را بلد است. علاوه بر این، «اف 1» مانند «تاپ گان: ماوریک» از اصالت ویژهای برخوردار است. ماشینها واقعیاند، پیستها واقعیاند و حتی حضور رانندههای حرفهای حس خوبی ایجاد میکند.
در نهایت، «اف 1» شاهکار نیست و نمیخواهد هم باشد. فیلمنامهاش به ناتوانی در بهکارگیری موتیفها دچار است؛ اما هیجان مسابقات را بهخوبی حس میکنیم و این یعنی سازندگان به هدف خود رسیدهاند. این فیلم تجسم سینما در هیئت سرعت است؛ قصد بازتعریف سینمای ورزشی را ندارد، بلکه آن را جشن میگیرد. و درست مانند مسابقاتی که روایت میکند، اهمیتش نه در خطر پایان، بلکه در لحظاتی است که نفسمان را بند میآورد.
شناسنامه فیلم «اف 1» (F1 the Movie)
- کارگردان: جوزف کوشینسکی
- نویسنده: جوزف کوشینسکی، ارن کروگر
- بازیگران: برد پیت، دیمسون ادریس، کری کندن، توبیاس منزیس، خاویر باردم
- محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 82٪
- خلاصه داستان: سانی هیز، رانندهٔ کهنهکار فرمول یک است که در دهه 90 میلادی برای تیم لوتوس مسابقه میداد. اما در یک تصادف شدید در گرندپری اسپانیا 1993، دچار آسیب دیدگی جدی شد و دوران حرفهایاش در فرمول یک به پایان رسید. سهدهه بعد، بعد از پیروزی در مسابقه 24 ساعته دیتونا، همتیمی سابقش، رابین -که مالک تیم اپکسجیپی است- به او پیشنهاد تست رانندگی میدهد تا جای خالی رانندهها را پر کند. روبن اعلام میکند که سرمایهگذاران تیم قصد فروش آن را دارند؛ مگر اینکه تیم بتواند در 9 مسابقهٔ باقیمانده، حداقل یک پیروزی کسب کند…
نقد فیلم «اف 1» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوماً موضع دیجیکالا مگ نیست.
منبع: دیجیکالا مگ






