وقتی خنده‌دارها جیغ می‌زنند: راز ترسناکِ نابغه‌های کمدی!”

فیلم‌های ترسناک کمدین‌ها

فهرست محتوا

وقتی خنده‌دارها جیغ می‌زنند: راز ترسناکِ نبوغ در کمدی!

کمدی و وحشت، دو ژانر سینمایی هستند که در نگاه اول، هیچ ارتباطی با هم ندارند. اما اگر کمی دقیق‌تر شویم، متوجه می‌شویم که این دو ژانر، از جهات مختلفی، مکمل یکدیگرند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که بسیاری از کمدین‌های بزرگ، استعداد ویژه‌ای در ساخت فیلم‌های ترسناک دارند! «شاید عجیب باشد، اما تعدادی از بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ توسط کارگردانانی ساخته شده‌اند که پیش از این، در دنیای کمدی فعالیت داشته‌اند.» این گفته «شاید عجیب باشد، اما تعدادی از بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ توسط کارگردانانی ساخته شده‌اند که پیش از این، در دنیای کمدی فعالیت داشته‌اند.»، گویای همین واقعیت است.

از «جوردن پیل» که با فیلم «برو بیرون» (Get Out) همه را شوکه کرد، تا «زک کرگر» که این روزها با «اسلحه‌ها» (Weapons) سر زبان‌ها افتاده، کمدین‌ها ثابت کرده‌اند که نه تنها استاد خنداندن، بلکه در ترساندن هم حرف‌هایی برای گفتن دارند. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ تاریخ سینما پر است از نمونه‌های مشابه؛ از «مل بروکس» که تهیه‌کننده‌ی فیلم‌های دیوید لینچ بود تا «بن استیلر» که در سریال «جاسوس‌بازی» صحنه‌هایی خلق کرده که بیشتر به کابوس شباهت دارند تا طنز.

و اگر کمی عمیق‌تر بیندیشیم، این ارتباط چندان عجیب به نظر نمی‌رسد. کمدی و وحشت، علی‌رغم تفاوت‌های ظاهری، ریشه‌های مشترکی دارند: هر دو بر پایه‌ی ریتم و غافلگیری بنا شده‌اند؛ هر دو مرزهای «انتظار» را می‌شکنند تا واکنشی غریزی از مخاطب بگیرند. کمدین‌ها استادِ زمان‌بندی هستند؛ می‌دانند چه لحظه‌هایی را باید کِش بدهند، می‌دانند چه لحن‌هایی را باید کِش بدهند، کجا سکوت کنند، کجا سکوت را بشکنند و کجا ضربه را فرود آورند.

همان مهارتی که در صحنه‌ای کمدی خنده می‌آفریند، در بستر ژانر وحشت می‌تواند به ابزاری برای خلق خوف و ترس تبدیل شود.

زمان‌بندی کلید ماجرا است

فیلم های ترسناک کمدی

وقتی «سرگرم ساخت یک درام فلسفی درباره‌ی معنای هستی‌اید، به نظرتان پیش می‌آید که با خود بگویید: خب، این همان صحنه‌ای است که می‌خواهم مخاطب ناامیدی وجودی را تجربه کند.» این گفته‌ی «جوردن پیل»، به خوبی نشان می‌دهد که او چطور این ظرافت و دقت را به مخاطب منتقل می‌کند. چون چیزی انتزاعی است و به سختی می‌توان در یک لحظه‌ی خاص، چنین حسی را با دقت و صراحت به مخاطب منتقل کرد. اکثر ژانرها وضعیت مشابهی دارند، فضاسازی (دراماتیک، عاشقانه یا تفکربرانگیز) در آن‌ها یک پروسه‌ی تدریجی است و در کنار پیشروی داستان اتفاق می‌افتد.

اما کمدی و وحشت استثنا هستند. این دو ژانر، از همان ابتدا با «نقطه‌گذاری دقیق» ساخته می‌شوند. در کمدی، همه‌ی عوامل پشت‌صحنه دقیقا می‌دانند کجا جمله مقدمه است، کجا نکته‌ی تنش است و چه لحظه‌هایی باید باعث شود که تماشاچی قهقهه بزند. فیلم ترسناک خوب هم دقیقا همین منطق را دنبال می‌کند: ابتدا بستر را آماده می‌کند، بعد لحظه‌های سکوت یا امنیت کاذب می‌سازد، و سپس یک غافلگیری شوکه‌کننده را رقم می‌زند.

به‌عبارت‌دیگر، هر دو ژانر لایه‌های ظریفی هم دارند و می‌توانند از طریق جزئیات، نورپردازی، ریتم و حتی بازی‌های بازیگران، حس‌های کلی را بسازند. اما در جوهره‌ی خود، کمدی و وحشت اساساً بر اصل «علت و معلول» استوارند: یک علت درست در جای درست، به یک معلول مستقیم منجر می‌شود؛ یا خنده‌ای غیرقابل کنترل، یا جیغی ناگهانی.

35 فیلم کمدی ترسناک برتر تاریخ سینما

همه‌چیز هدفمند است

اسلحه برهنه

کمدی و وحشت دو ژانری هستند که به فیلمسازان اجازه می‌دهند آشکارا از عناصر «سینمایی» عمل کنند، بدون آنکه مخاطب احساس کند از دل داستان بیرون افتاده است. در اکثر ژانرهای دیگر، اگر شدت استفاده از موتیف‌ها بیش از حد شود، نتیجه مصنوعی به نظر می‌رسد. تصور کنید در یک فیلم عاشقانه، هر پنج ثانیه یک دیالوگ پُرشور، یک حرکت اغراق‌آمیز یا حتی یک نشانه‌ی عاشقانه در پس‌زمینه به شما تحمیل شود؛ احتمالاً خیلی زود احساس می‌کنید از جهان فیلم جدا شده‌اید.

اما در کمدی، همین اشباع نه تنها پذیرفتنی است، بلکه به یک انتظار بدل می‌شود. نمونه‌ی بارز آن «اسلحه برهنه» است؛ فیلمی که هر قابش پُر از شوخی است، شوخی‌هایی از هر سو و در هر سطحی: دیالوگ، میزانسن، حرکت دوربین. اگر حتی یک دقیقه‌ی کامل بدون شوخی بگذرد، مخاطب بی‌قرار می‌شود؛ انگار چیزی از او دریغ شده است.

در ژانر وحشت نیز وضعیتی مشابه وجود دارد. مثلاً در «درخشش» (The Shining) می‌توان پی‌درپی نماهای کوتاه از تصاویر هولناک، قاب‌بندی‌های عجیب و موسیقی آزاردهنده را به شما نشان داد، و با این حال، شما همچنان غرق روایت می‌مانید. این اثر نه تنها آزاردهنده نیست، بلکه بخشی از قرارداد نانوشته‌ای است که با مخاطب بسته شده: شما آمده‌اید تا ترس را تجربه کنید، پس سازندگان باید آن را به حداکثر برسانند.

به بیان دیگر، در کمدی و وحشت، کارگردان آزادی بیشتری دارد تا از همه‌ی ابزارهای سینمایی – از موسیقی متن و تدوین گرفته تا نورپردازی و قاب‌بندی – به صورت مستقیم و آشکار برای خلق شوخی یا وحشت استفاده کند. اما ژانرهای دیگر معمولاً به نوعی واقع‌گرایی نیاز دارند تا مرز میان فیلم و واقعیت را بیش از حد پر رنگ نشوند.

این دو ژانر به خوبی با هم ترکیب می‌شوند

فیلم های ترسناک کمدی

در تاریخ سینما، ترکیب‌های ژانری زیادی امتحان شده‌اند: کمدی/درام‌های خانوادگی، ترسناک/علمی-تخیلی‌های بی‌نقص. اما وقتی پای ترکیب کمدی و وحشت به میان می‌آید، به نظر می‌رسد برای اکثر فیلمسازان معنایی شخصی‌تر و حتی سرنوشت‌ساز دارد. برای بسیاری از کارگردانان، موفقیت در این ترکیب نه تنها سبک هنری‌شان را تثبیت کرده، بلکه مسیر شغلی آن‌ها را نیز بازتعریف کرده است.

نمونه بارز آن «سام ریمی» است. او با تلفیقی جسورانه و غیرمنتظره (ساخت دنباله‌های عجیب و بامزه برای فیلم مستقل و مستقلی به نام «مرده‌ی شیطانی»)، از یک فیلمساز نوظهور به یک چهره‌ی محبوب تبدیل شد. ترکیب کمدی و خون‌ریزی در «مرده‌ی شیطانی ۲» نه تنها امضای هنری او را شکل داد، بلکه چنان با روحیه مخاطبان جور در آمد که دهه‌ها بعد، در آثار ابرقهرمانی‌اش نیز رد پای آن دیده می‌شود.

یا «ادگار رایت»، کارگردانی که از سیتکام‌های تلویزیونی به دنیای سینما قدم گذاشت و با «شان مردگان» (Shaun of the Dead) همزمان یک اثر خونین و خنده‌دار خلق کرد؛ فیلمی که عملاً سبک او را شکل داد. جالب اینجاست که «رایت» تا سال‌ها بعد به سراغ یک فیلم ترسناک محض نرفت، تا اینکه «دیشب در سوهو» (2021) را ساخت.

جیمز گان هم نیاز به معرفی ندارد. او کار خود را با فیلم‌های ترسناک بامزه آغاز کرد و خیلی زود نشان داد که چطور می‌تواند خشونت، کمدی سیاه و دیالوگ‌های تند و تیز را تلفیق کند. این انرژی، حتی وقتی به دنیای ابرقهرمانان قدم گذاشت، همچنان در کارهایش زنده ماند و او را به یکی از فیلمسازان شاخص جریان اصلی هالیوود تبدیل کرد.

فهرست چنین فیلمسازانی ادامه دارد؛ کسانی که توانسته‌اند این ترکیب «جادویی» را درست بفهمند و از آن بهره ببرند. اما روی دیگر سکه هم وجود دارد: به همان اندازه که این ژانر می‌تواند سکوی پرتاب باشد، خطر سقوط هم دارد.

کمدی سخت‌ترین ژانر برای نویسندگان و کارگردانان است

وقتی خنده‌دارها جیغ می‌زنند: راز ترسناکِ نابغه‌های کمدی!"

«کریستوفر نولان»، کارگردانی که در ساخت پیچیده‌ترین روایت‌های علمی-تخیلی و درام‌های فلسفی جسارت دارد، خودش اعتراف کرده که هرگز جرأت ورود به کمدی را ندارد. دلیلش ساده است: کمدی کاملاً به واکنش مخاطب بستگی دارد، و هم‌زمانی تام و همگانی تماشاچی با واکنش‌های کمدی در فیلم است که باعث موفقیت آن می‌شود.

دلیلش ساده است: کمدی کاملاً به واکنش مخاطب بستگی دارد و هیچ ژانری مثل آن اینقدر وابسته به هم‌زمانی و هماهنگی‌اش با تماشاچی نیست. به گفته نولان: «وقتی فیلمی کمدی می‌سازید و تماشاچی نمی‌خندد، نمی‌توانید پشت استعاره‌ها یا تکنیک‌های سینمایی پنهان شوید. نمی‌توانید بگویید: درکش نکردید.»

این واقعیت را کارگردانان بزرگ هم تأیید می‌کنند. «آلفرد هیچکاک»، با وجود علاقه‌اش به طنز، هر بار که می‌کوشید کمدی سیاه مستقلی بسازد («دردسر هری» و «توطئه‌ی خانوادگی»)، با بی‌اعتنایی تماشاگران روبه‌رو می‌شد. اورسن ولز، نابغه‌ای که تسلطش بر سینما مثال‌زدنی است، در تلاش برای ساخت اثری با رگه‌های کمدی شکست خورد و حتی ایده‌اش برای «موسیو وردو» را از «چارلی چاپلین» قرض کرد و خودش ساخت. استنلی کوبریک با «لولیتا» و «دکتر استرنج‌لاو» توانست کمدی سیاه را تجربه کند اما آن‌ ها هم در زمان اکران چندان درک نشدند. حتی رویای او برای ساخت نسخه‌ای کمدی از «چشمان کاملا بسته» با بازی «استیو مارتین» یا «وودی آلن» هرگز به واقعیت نپیوست. و دیوید لینچ؟ او که از عجیب‌ترین فضاهای سورئال سر در می‌آورد، شیفته‌ی «مری یه جوریه» بود و آن را در «جاده مالهالند» به طور غیرمنتظره‌ای به بازی گرفت.

این مثال‌ها نشان می‌دهند که کمدی به طرز عجیبی بی‌رحم است: هیچ ژانری مثل آن اینقدر وابسته به هماهنگی‌اش با واکنش مخاطب نیست. اما همین دشواری، دلیلی است که اگر فیلمسازی در کمدی به استادی برسد، اغلب در سایر ژانرها هم موفق می‌شود. اگر یک فیلمساز در کمدی به استادی برسد، قطعاً در سایر ژانرها هم موفق‌تر و خلاق‌تر ظاهر خواهد شد. حتی در ژانر وحشت که خودش به طور مستقل یکی از پیچیده‌ترین و چندلایه‎ترین ژانرهای سینمایی محسوب می‌شود. دلیلش روشن است: این ترکیب ظریف، در عین سادگی ظاهری، یکی از سخت‌ترین موازنه‌ها در سینماست. اما چرا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *