نوآوری اجتماعی مؤثر: چالشها و فرصتها در برابر ساختارهای رانتی
نقش نوآوری اجتماعی در تعادل قدرت جامعه و حکومت
توانمندسازی جامعه از طریق نوآوریهای اجتماعی میتواند رابطه نابرابر بین جامعه و حکومت را متوازن سازد. این فرآیند با افزایش کارآمدی، کاهش منافع گروههای سنتی و ایجاد تغییرات سیستماتیک، پایههای قدرت مستقر را دگرگون میکند.
محمد فاضلی، جامعهشناس، با اشاره به تجربیات اخیر در ایران میگوید: «پلتفرمهایی مانند اسنپ و دیجیکالا نمونههایی از نوآوری اجتماعی هستند که با رشد خود، نظام رانتمحور را به چالش کشیدهاند.» این پلتفرمها با مقاومت در برابر ساختارهای قدرت روبهرو شدهاند و همچنان با این چالشها مواجه هستند.
پیوند ناگسستنی نوآوری اجتماعی و سیاست
فاضلی تأکید میکند که نوآوری اجتماعی ذاتاً پیامدهای سیاسی دارد. زمانی که جامعه توانمند شود، قدرت آن در برابر حکومت افزایش مییابد. نوآوریهای کارآمد، ساختارهای سنتی و ناکارآمد را به چالش میکشند و پایههای قدرت مستقر را جابهجا میکنند.
نمونههای عینی مانند پلتفرمهای VOD و ظهور وبلاگها نشان میدهد که نوآوری اجتماعی همواره با ساختار توزیع رانت یا انحصارهای سنتی در تعارض بوده و این تقابل ادامه دارد.
نوآوری اجتماعی به مثابه بستری برای خلق خیر جمعی
از دیدگاه این جامعهشناس، حتی محیط زیست که موضوعی غیرسیاسی تلقی میشود، در ایران به سیاسیترین موضوع اجتماعی تبدیل شده است. فاضلی نوآوری اجتماعی واقعی را بدون تقابل با نابرابری و تبعیض ممکن نمیداند و معتقد است این نوآوریها باید در شبکههای اجتماعی و گروههای حاشیهای نهادینه شوند.
وی نوآوری اجتماعی را بستری برای «خلق خیر جمعی» تعریف میکند و میافزاید: «در این نوع نوآوری، سود شخصی معنا ندارد. همه چیز بر بستر شبکهای و اقدام جمعی اتفاق میافتد و همین ویژگی آن را در تضاد با ساختارهای متمرکز و قدرتگرا قرار میدهد.»
الزامات توسعه نوآوری اجتماعی مؤثر
برای گسترش نوآوری اجتماعی مؤثر، نیاز به بستری است که امکان همکاری جمعی و توانمندسازی گروههای مختلف جامعه را فراهم آورد. این فرآیند مستلزم ایجاد شبکههای اجتماعی پایدار و تقویت نهادهای مدنی است که بتوانند در برابر ساختارهای سنتی مقاومت کنند.







