این روزها در ارتفاعات سر به فلک کشیده الیت، بخشی از گنجینه طبیعی ایران، یعنی جنگل های هیرکانی، در میان شعله های آتش می سوزد. این آتش سوزی گسترده، صحنه ای از جدال سخت و طاقت فرسای انسان با طبیعت خشمگین را به نمایش گذاشته است. مردان و زنانی که برای نجات این میراث جهانی، دل به کوهستان زده اند، باید با موانعی فراتر از گرما و دود دست و پنجه نرم کنند: از مسیرهای وحشتناک گرفته تا سرما و انزوا در نقطه کور آنتن دهی.
منطقه ای در قلب میراث جهانی
روستای الیت که در محدوده چالوس قرار دارد، از مناطق صعب العبور و کوهستانی شمال کشور به شمار می رود. این بخش، یکی از مهم ترین و حساس ترین عرصه های جنگل های هیرکانی است که به دلیل قدمت چند میلیون ساله اش، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است و جزو قدیمی ترین جنگل های کره زمین محسوب می شود.
متاسفانه از تاریخ یازدهم آبان ماه، این ناحیه درگیر یک آتش سوزی بزرگ شده است. در طول روزهای گذشته، با همت و تلاش مستمر محیط بانان، جنگل بانان، نیروهای مردمی داوطلب و گروه های کوه نوردی، چندین بار آتش مهار یا حداقل فروکش کرده است. اما با هر بار وزش بادهای تند و شدید، شعله ها دوباره جان گرفته و گسترش یافته اند. با ادامه یافتن این شرایط بحرانی، در تاریخ بیست و هفتم آبان، ریاست سازمان منابع طبیعی و ابخیزداری کشور، طی حکمی آقای حیدریان، مدیرکل حوزه ریاست آن سازمان را به عنوان فرمانده عملیات اطفای حریق در این منطقه تعیین کرد.
عملیات هوایی در چالش باد و مه
پس از روزها پیگیری بی وقفه برای دریافت کمک هوایی، بالاخره سازمان های ذی ربط با اعزام بالگرد برای خاموش کردن اتش از هوا موافقت کردند. با این حال، به محض رسیدن بالگردها به منطقه، شرایط نامساعد جوی، از جمله وزش بادهای شدید، مانع از اجرای مؤثر عملیات شد و شعله های آتش همچنان فعال ماندند.
اگرچه بارش باران در شب گذشته توانست بخشی از شدت آتش را کاهش دهد، اما اطفای کامل حریق محقق نشد. خوشبختانه، با بهبود نسبی وضعیت اب و هوایی در روز بعد، دو فروند بالگرد توانستند چندین مرحله عملیات برداشت اب از دریاچه ولشت و پاشیدن ان بر روی شعله ها را با موفقیت انجام دهند. این عملیات سنگین و نفس گیر برای کنترل کامل آتش ادامه یافت و از زمان اضافه شدن پشتیبانی هوایی، پیشرفت های قابل توجهی در مهار حریق حاصل شده است.
از انباشت لاشه برگ تا شیب هشتاد درصدی
در میانه این عملیات دشوار زمینی و هوایی، صحبت های محیط بانان حاضر در صحنه، عمق فاجعه و سختی کار را بهتر نشان می دهد. حسن شمس، یکی از محیط بانانی است که شب و روز در منطقه حضور داشته است.
او، درباره ریشه های این اتش سوزی توضیح می دهد: آتش سوزی در محدوده روستای الیت، در منطقه حفاظت شده چهارباغ رخ داده است. این منطقه پوشیده از درختان بلوط است. به دلیل عدم بهره برداری مناسب، زیر پای درختان، لایه ای از لاشهبرگ های خشک به عمق بیست تا سی سانتیمتر جمع شده است. وجود حجم زیادی از سرشاخه های خشک نیز به این وضعیت دامن زده است.
وی در ادامه توضیح می دهد که در روزهای اول، آتش سوزی حدود یک هکتار بود که با ایجاد موانع و کانال کشی توسط تیم های زمینی، مهار شد. اما با وزش بادهای شدید در روزهای اخیر، این لاشهبرگ های خشک که بسیار مستعد اشتعال هستند، جابهجا شده و آتش را به نقاط دیگری منتقل کرده اند. متاسفانه، آتش از محدوده جنگلی به مراتع اطراف نیز سرایت کرده است.
این محیط بان با نگرانی درباره حیات وحش منطقه می گوید: بخش های پایینی منطقه درگیر اتش سوزی، **زیستگاه فصلی حیواناتی مثل شوکا و مرال** است و در ارتفاعات بالاتر، کل و بز زندگی می کنند.
شمس به یک خطر جدی دیگر هم اشاره می کند: ضلع شرقی این جنگل، منطقه ای به نام «حسن سرا» است که درختان بسیار انبوهی دارد. اگر خدای ناکرده آتش به این ناحیه برسد، کنترل شرایط فوق العاده سخت خواهد شد. همچنین، ضلع جنوبی این منطقه به چندین روستا می رسد که کاملا مشجر هستند و اگر آتش از گردنه ای به نام «داوه گردن» (داوه به معنی دره است) عبور کند، این روستاها نیز تهدید می شوند. در این وضعیت، تمام امید ما به بارش باران است.
راهپیمایی شش ساعته در شیب مرگبار
این محیط بان فداکار، از مشقت های مسیر هم صحبت می کند: برای رسیدن به محل آتش، ما ساعت پنج صبح حرکت می کردیم و حدود ساعت یازده به مقصد می رسیدیم. این یعنی پنج تا شش ساعت راهپیمایی در منطقه ای که شیب ان به هشتاد درصد هم می رسد. طی کردن این مسافت طولانی، نیروهای ما را به شدت خسته می کرد و مجبور بودیم شب ها در منطقه بمانیم. به همین دلیل، علاوه بر تجهیزات اطفای حریق، باید آذوقه و مواد غذایی را هم با خود حمل می کردیم.
او به مشکلات اساسی دیگر اشاره می کند: آنتن دهی موبایل وجود نداشت*. ما فقط فریاد می زدیم به امید این که شاید کسی صدای ما را بشنود. منطقه کاملاً نقطه کور است. کمبود آب هم یک چالش بزرگ بود؛ برای برداشت آب و برگرداندن ان به بالا جهت خاموش کردن آتش، باید حدود یک ساعت و نیم مسیر را پایین می رفتیم و دوباره بالا می امدیم. اکنون، امیدمان به کمک هایی است که در روزهای اخیر اضافه شده و باز هم تکرار می کنم، به باران!
وی درباره کمک های تازه می گوید: با امدن بالگردها، هم توانستیم لوله های آب را به بالا منتقل کنیم و هم نیروها را جابهجا کنیم. هلال احمر نیز در سه روز اخیر، چادر و امکانات اولیه را فراهم کرده است. شرایط استقرار نیروها بهتر شده و مسئولان نیز در محل حاضر شده اند. امروز با وجود بالگردها، عملکرد تیم ها بسیار قوی تر بود و همه با هم فعالیت خیلی خوبی داشتند. دست همه مسئولانی که این هماهنگی ها را انجام دادند، درد نکند، اما ای کاش این کمک ها زودتر و از روزهای ابتدایی در اختیار ما قرار می گرفت.
گرمایی که سنگ ها را می شکافت
شمس، با ارائه تصویری از لحظات وحشتناک نبرد، می گوید: به دلیل شیب هشتاد درصدی منطقه، تنها راه مقابله با آتش، از جبهه بالادست و سمت جنوب بود. گرمای اتش به قدری بالا بود که سنگ ها از شدت حرارت ترک می خوردند و به اطراف پرتاب می شدند. درختان شعله ور می شدند، از ریشه جدا شده و به پایین دره می غلتیدند. کل این ناحیه صخره ای است و اگر کسی سقوط می کرد، مستقیماً به ته دره می رفت. صحنه بسیار دلخراشی بود. ما فقط می دیدیم که اتش به سرعت به سمت بالا حرکت می کند و باد نیز به این سرعت دامن می زد.
او لحظه ای را به یاد می اورد که نزدیک بود یکی از همکارانش جان خود را از دست بدهد: صحنه های دردناکی دیدیم. فراتر از خستگی جسمی، روحمان خسته شد. یکی از همکاران پا روی برگ های خشک گذاشت، غافل از این که زیر ان سنگ بود و سر خورد. در یک لحظه همه فکر کردیم که به ته دره افتاد… خدا خیلی رحم کرد که سر راهش یک درخت بود و توانست ان را بگیرد. خدا کمک کرد که تلفات جانی نداشتیم، اما سختی های بسیاری را تجربه کردیم.
شب برفی در دامنه دره
این محیط بان یکی از سخت ترین شب های حضورشان را این گونه تعریف می کند: دو شب پیش به محلی به نام دراکین رفتیم که به معنی «پای دره» است. شب را در چادر هلال احمر سپری کردیم، در حالی که در ارتفاعات بالاتر برف می بارید. ما در داخل چادر، از سرما زانو بغل کرده بودیم و فقط منتظر طلوع خورشید بودیم تا بتوانیم اطراف را ببینیم و کاری انجام دهیم. برف در ارتفاع حدود چهار هزار متری می نشست، اما آتش در ارتفاع پایین تر، حدود سه هزار و پانصد متری، همچنان فعال بود و می سوخت.
بحران ارتباطات و امید به پایان
ارتفاعات الیت که بخشی از جنگل های تاریخی هیرکانی است، این روزها در میان شعله هایی اسیر شده که هر تندبادی می تواند ان را به هر طرف گسترش دهد. در لابلای این اتش، روایت های محیط بانانی مانند حسن شمس از شب های یخ بندان، مسیرهای پر خطر، خطر سقوط، بی خوابی ها و فریادهایی که در نقطه کور مخابراتی گم می شوند، به ما نشان می دهد که مهار این اتش سوزی، فراتر از توان صرف نیروی انسانی است. ای کاش از همان روزهای اول، تمام دستگاه های اجرایی پای کار بودند و بالگردهای نجات، کمی زودتر به این منطقه فوق العاده صعب العبور فرستاده می شدند.







