رمزگشایی از گفتگوی درونی در خواب: تجربهی راشل و مفاهیم روانشناسی خواب
آیا تا به حال خوابی عجیب و غریب دیدهاید که بعدها متوجه شدهاید ارتباط مستقیمی با زندگی روزمرهتان داشته است؟ در این مقاله، با تجزیه و تحلیل خوابی خاص به نام راشل، به بررسی ارتباط بین رویاها و دنیای درونی میپردازیم و میبینیم چگونه خواب میتواند به درک بهتر احساسات و چالشهای زندگی کمک کند. تجربهی راشل نمونهای روشن از این موضوع است.
رویای راشل: پرواز ناخواسته و چالههای تاریک
راشل، در روایت خوابش میگوید: “در مکانی مجلل و زیبا بودم و از بودن در آنجا لذت میبردم. اما نمیخواستم آنجا را ترک کنم. ناگهان خود را در کلاس اول هواپیما دیدم، زنی که همکلاسی دوران مدرسهام بود نیز در هواپیما حضور داشت. قرار نبود در این پرواز باشم، اما فکر میکردم هنوز فرصت دارم از هواپیما پیاده شوم. حتی صندلی هم نداشتم. از مهماندار خواستم قبل از بسته شدن در هواپیما، اجازه خروج بدهد، اما او گفت: “درها بسته شده است. خیلی دیر شده است. نمیتوانی بروی.” به گوشهای رفتم و در شیشهای که به باند فرودگاه باز میشد را دیدم، آن را باز کردم و از هواپیما خارج شدم.”
راشل ادامه میدهد: “در بیرون، چالههای بزرگ و تاریکی در اطراف زمین حفر شده بودند. مثل گودالهایی بودند که به سختی میتوانستم از روی آنها عبور کنم. عبور از هر کدام بسیار سخت و خطرناک بود و ممکن بود به داخل آنها بیفتم. مجبور بودم با دقت تمام به جای پایم توجه کنم. ترس شدیدی داشتم و در حالی که از یک طرف به طرف دیگر میرفتم سعی میکردم به زمین امن برسم. در پایان خواب، زمین امنی را در نزدیکی دیدم که باند فرودگاه کاملا آسفالت شده بود.”
گفتگو و تفسیر: ترس از تغییر
برای آغاز بحث، از زبان خود راشل استفاده کردم و پرسیدم: “آیا اخیرا در مکانی بودهای که “آماده ترک کردنش نیستی” اما به نظر میرسد که در حال ترک آن هستی؟”
راشل سریعا پاسخ داد: “ما در آپارتمانی فوقالعاده زندگی میکنیم و پنج سال است که در اینجا هستیم. اجارهی آن گرانه است، اما تا همین اواخر به خوبی از عهدهی هزینهها برمیآمدیم. اما افزایش اجاره به حدی شده که ماندن در اینجا را نگران کننده کرده است.”
از او پرسیدم: “آیا تمایل شما به پیاده شدن از هواپیما در خواب، نشاندهندهی احساسات این روزهای شماست؟”
او با هیجان گفت: “در واقع، این صحنه چندین احساس را با هم به تصویر میکشد! اولا، جایی مجلل که دوست ندارم ترک کنم. این همان جایی است که ما زندگی میکنیم. اما در خواب، میبینم که هواپیما در حال پرواز است و من حتی صندلی هم ندارم. این تصویری از این است که نمیخواهم نقل مکان کنم. آماده نیستم.”
راشل افزود: “دوم اینکه، در خواب، مجبور میشوم از هواپیما پیاده شوم که موفق هم میشوم. و در نهایت، میترسم و مجبورم به معنای واقعی کلمه به جای پایم توجه کنم.”
من پرسیدم: “وقتی فهمیدی که دیگر خیلی دیر شده است از هواپیما پیاده شوی، چه احساسی داشتی؟”
راشل گفت: “شوکه و ناراحت شدم. علاوه بر این، بلافاصله انگیزه پیدا کردم راهی برای پیاده شدن پیدا کنم. هنوز در حال حرکت نبودیم.”
او ادامه داد: “این با جایی که در حال حاضر در این فرآیند هستیم مطابقت دارد. به دنبال جای دیگری برای نقل مکان هستم. در حال تحقیق هستم، اما دقیقا مثل خواب، هنوز در حرکت نیستم. هنوز هم فرصت دارم که ایدهی نقل مکان را کاملا کنار بگذارم و در این آپارتمان که دوستش دارم بمانم.”
پرسیدم: “آیا این نقل مکان است یا عدم قطعیت اقتصادی ماندن در آپارتمان که احساس خطرناک بودن را به شما میدهد؟”
راشل بلافاصله به سوال من پاسخ داد: “من در مورد هر دو نگران و میترسم! به زودی ۶۹ ساله میشوم. پنج سال پیش به این مکان فوقالعاده نقل مکان کردیم و آن را دقیقا مطابق میل خودم چیدهام.”
راشل توضیح داد: “از اینکه به کجا نقل مکان خواهیم کرد میترسم، اما اگر تصمیم بگیریم بمانیم، چگونه میتوانیم هزینههایمان را مدیریت کنیم؟ این هم ترسناک است، مجبور بودن به دقت به جای پایم توجه کنم، به معنای واقعی کلمه. هر جا که نگاه میکنم چاله است.”
همکلاسی و ارتباط با دنیای واقعیت
در مورد ارتباطات راشل پرسیدم: “میتوانی چند چیز در مورد زنی که همکلاسی دوران مدرسهات بود به من بگویی؟ او چه شخصیتی دارد؟”
راشل پاسخ داد: “او چند سال از من جوانتر است و با کسی که همکلاس من بود ازدواج کرده است. او از خانوادهای بسیار ثروتمند در زمینهی املاک و مستغلات میآید و در شرکت خانوادگیاش کار میکند. خانوادهی من هم در زمینهی املاک و مستغلات هستند، اما من هرگز در این زمینه فعالیت نکردم. این دختر هرگز دوست من نبود، هرچند سالهاست که او را میشناسم.”
راشل ادامه داد: “فکر میکنم وقتی به آن فکر میکنم، او را با خانههای بسیار بزرگش مرتبط میکنم. دو تا از خانههایش را میشناسم، شاید سه تا.”
او گفت: “فکر میکنم این همه چیز به اوج خود رسیده است، زیرا با یک حسابدار صحبت کردهام که قرار است تمام اعداد و ارقام را بررسی کند و به من کمک کند تصمیم بگیرم که آیا میتوانیم از عهدهی هزینههای این آپارتمان بربیاییم یا خیر. مطمئنم که این خواب، دقیقا نشاندهندهی موقعیت فعلی من است.”
در پایان بحث، به راشل گفتم: “شما در نقطهی انتقال هستید، اما خواب شما “زمین امن” شما را نشان میدهد. در حالی که هنوز به آنجا نرسیدهاید، اما آن را میبینید! این جنبهی بسیار مثبتی از خواب شماست.”
به نظر میرسید راشل از مشاهدهی من دلگرم شده است. او گفت: “از اینکه به من این نکته را گوشزد کردید متشکرم! من به هر حال، به نوعی همیشه روی پای خودم میایستم. شاید این پیامی از ناخودآگاه من باشد.”
درسهایی از تحلیل خواب راشل
مشکل راشل، نشان میدهد که او در حال حاضر در حال حرکت است و در خوابش، پروسهی پذیرش نقل مکان احتمالی را تمرین میکند. همچنین، آشفتگی درونی او را در مورد وضعیتش میبینیم. او در هواپیما برای ترک کردن است، اما به شدت میخواهد پیاده شود. سپس، هنگامی که پیاده میشود، باید “از یک طرف به طرف دیگر” در موقعیتی “بسیار خطرناک” قدم بگذارد.
به نظر میرسد راشل در تصمیم گیری برای ماندن یا رفتن، “از یک طرف به طرف دیگر” میرود. اگرچه او به نظر نمیرسد به مرحلهی پذیرش رسیده باشد، اما خوابش او را مجبور میکند تا با آشفتگی و اضطراب درونی خود مواجه شود.
همانطور که در مورد راشل مشاهده میشود، فرآیند تحلیل خواب نمیتواند تصمیمات ما را بگیرد یا ترسها و اضطرابهای ما را از بین ببرد. اما میتواند احساسات ناشناخته را آشکار کند و منابع اضطراب ما را روشن کند. شناخت عمیقتر از مشکلات زندگی و خودمان میتواند به ما کمک کند تا با آگاهی و بینش بیشتر تصمیمگیری کنیم.







