- خاطرات خنده دار
قدیما ما باغ انار داشتیم جمعه ها بابامون مارابرای چیدن انار به باغ میبرد آخرکار وقتی اناراروبسته بندی میکردیم تعدادی انار شکسته که زیاد میومد اونارو هم به عنوان درجه 2 بسته بندی میکردیم اگرجعبه آخرناقص میشد مجبور بودیم بریم انار شکسته پیداکنیم حالا همه باغو زیر و رو میکردیم مگه انار شکسته پیدا میشد دراینجا طی یک حرکت خبیثانه انارارو میشکستیم تا جعبه کامل شود حالا باچی میشکستیم اونارو تو سر برادرام میشکستم!
فحش ندید خو میخاستیم زودتر بریم خونه برنامه کودک ببینیم بابامون میگفت تاجعبه کامل نشه حق ندارید برید درضمن برادرامم راضی بودن :))))
فرستنده : حلقه ترید
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان