- تا خدا هست جایی برای نا امیدی نیست
مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن یه سار شروع به خواندن کرد ! اما مرد نشنید مرد فریاد برآورد خدایا با من حرف بزن....... آذرخش در آسمان غرید ، اما مرد اعتنایی نکرد مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت : تو کجایی ؟؟؟؟ بگذار تو را ببینم ...... ستاره ای درخشید، اما مرد ندید مرد فریاد کشید " خدایا یک معجزه به من نشان بده " ..... کودکی متولد شد و اما مرد باز توجهی نکرد مرد در نهایت یاس فریاد زد: خدا