-گزیده ای از شعر بلند علیرضا قزوه
عباسِ علی تشنه و طفلان همه تشنهفریاد و فغان از ستم قوم دغا، هایبازوی حرم، نخل جوانمردی و ایثارعباس علی، حضرت شمع شهدا، هایآتش به سوی خیمه و خرگاه تو می رفتاز دست ابالفضل چو افتاد لوا، هایبا یاد جوانمردی عباس و غم توخورشید جدا گریه کند، ماه جدا، هایخورشید نه این است که می چرخد هر روزخورشید سری بود جدا شد ز قفا، هایمی چرخد و می چرخد و می چرخد، گریانهفتاد قمر گردِ سرِ شمس ضُحی، هایخونین شده انگشتری سوّم خاتماز سوگ سلیمان چه خبر، باد صبا!؟ هایاز داغ