-
برآمد ز کوه ابر مازندران شاعر : منوچهري چو مار شکنجي و ماز اندر آن برآمد ز کوه ابر مازندران شکم کرده هنگام زادن گران بسان يکي زنگي حامله پسر همچو فرتوت پنبه سران هميزاد اين دختر بر سپيد نزادند چونين پسر مادران جز اين ابر و جز مادر زال زر به نور سپيد اندر، آن دختران هميآمدند از هوا خرد خرد چنان دايگان سيه معجران نشستند زاغان به بالينشان صف ناربون و صف عرعران تو گويي