-
حالتي رفت که محراب به فرياد آمد در ميان گرد و خاک روستا خط اتوي لباس و واکس کفش هايش چشمگير بود. ماه رمضان که مي شد مسجد پاتوق بسيار خوبي بود. از هر محله چند تا جوان بودند . بعد از نماز ظهر و عصر از مسجد بيرون نمي رفتند. همه دور کريم حلقه مي زدند . آنقدر دل نشين براي بچه ها حرف مي زد که بسياري از وقت ها نماز ظهر و عصر بچه ها به نماز مغرب و عشا وصل مي شد. اگر داخل مسجد هم نمي ماند در حياط