-
برپایی جشن بادبادکها در اصفهان وقتی تو میمانی و رویاهای نیمهکارهات |مجموعهعکس|
بچه که بودم بادبادکها را دوست داشتم. دلم میخواست یک دنیا بادبادک رنگارنگ داشته باشم تا همه را از بالا پشت بام بفرستم به آسمان، کنار ابرها. بالاتر از همۀ بادبادکهای بچههای محل! پدر مشغول بود: یا در اداره یا پشت کامپیوتر با چشمهایی سرخ وخسته. وقت و حوصلهاش را نداشت بنشیند با روزنامه و تکه پارچهها