-ماهی گُلی مغرور و پسرك بازیگوش
قسمت اولیکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. در یک شهر کوچک و در گوشه ای از یک نهر کوچک چند ماهی قرمز زندگی می کردند. ماهی های قرمز از اینکه زیباتر از ماهی های دیگر بودند، به خودشان می بالیدند. تا اینکه یک روز یک پسر کوچک همراه با پدر و مادرش به کنار نهر کوچک آمدند. پسر کوچولو که دوست داشت ماهی های قرمز را ببیند و با خودش از آنجا ببرد؛ سنگ های کوچک را روی هم چید و با آن مانعی درست کرد. با این کار پسر کوچولو ماهی ها دیگر امکان فرار نداشتن