-
دختر اول حاج حسین آقای بزرگ؛ برنج فروش بزرگ بازاری بود؛ زیبا و قد بلند و كمی. گوشت آلود؛ چیزی كه در آن دوران طرفدار فراوان داشت؛ با ابروهای قیطانی و پیوسته؛ كه وقتی پلك میزد....
حاج حسین آقا؛ حاج حسین آقا خوابی؟؟ حاج آقا؟؟؟؟؟ الله اكبر؛ حاج آقا خوابین شما؟؟؟
: انا لله و انا الیه راجعون!!
؛ و صدای پای مردی میانه سال كه به سرعت به سمت در دوید و كسبه محل را صدا زد: آق