-داستانهايي از زندگاني رهبر فرزانه انقلاب
جواب نامة من!
در سال 1374 خانمي به مطب من مراجعه كرد.كودك خردسالش نيز با وي بود. هر دوي آنان بيماري سل داشتند. ناراحتي خانم به قدري بود كه از حلقوم وي خون بيرون ميآمد.
من هر دوي آنها را معاينه كردم و برايشان نسخه نوشتم. چون نسخه را به دست آن خانم دادم، باكمال نااميدي اظهار داشت: نسخة قبلي شما را هم دارم! من قبلاً هم به شما مراجعه كردهام، اما به علّت عدم توانايي مالي، قدرت تهية