- حکایت راهزن و قدیس
سالهايی نه چندان دور، زاهدی که بعدها به نام ساون قدیس معروف شد ، در یکی از غارهای منطقه زندگی می کرد، در آن دوره، منطقه ی مورد نظر فقط یک قصبه ی مرزی بود که بیشتراهالی.اش راهزنان گریزان از عدالت، قاچاقچی.ها، روسپی.ها ماجراجویان و قاتلانی بودند که بین دو جنایت در آن استراحت می کردند.شرورترین آنها مرد عربی به نام آحاب بود که دهکده و حواشی آن را تحت سلطه داشت و مالیات.های گزافی بر کشاورزان تحمیل می کرد. کشاورزاني که هنوز اصرار داشتند شرافتمندانه زندگی کنند.یک روز ساون (قديس معروف) از غارش پایین آمد، به خانه ی آحاب رفت و از او خواست برای گذراندن شب جایی به او بدهد
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان