-همولايتي - عبدالرضا رضائينيا
تو كجاست، ص 88)بهار سال 1376 خورشيدي. بهار عجيبي است. التهاب سياست تمام عرصهها و آينهها را فرا گرفته است. جناحهاي سياسي چنان بر طبل تخاصم ميكوبند كه آواها و نواهاي ديگر را در سايه ميبرند. از همه سو سنگ دشمني و درشتي و دشنام ميبارد و تا به خود بيايي، سرشكستهترين و دلشكستهترين آينههايي.
توي گريخته از غوغاي بيانعطاف و دلآزار پايتخت - چونان همه آدمها - به جبر اجتماعي بودن از انت