-دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۳
ترازویی را کنار پاهای کوچکش قرار داده و از سرما درون خود مچاله شده است. آستین کاپشن مندرسش را تا روی پنجههای کمخته بستهاش پایین کشیده شاید سرما کمتر آزارش بدهد و درون ظرف آلومینیومی بازمانده از فستفودی که دیگران خوردهاند، چند اسکناس دیده میشود. سوز سردی سراسر خیابان را تازیانه میزند و پسرک هم از شلاقهای باد بینصیب نیست، آنسوتر دختری جعبهپر از برگههای رنگ