-
پايان عمه و خاله، عمو و دايي نويسنده: فرشته مرادي مادر پشت اتاق کودک نشسته بود و به خيالبافي هاي کودکش گوش مي کرد. اتاق کودک سراسر هيجان بود. خواهري خيالي، ميزبان کودک بود. خواهري خونه بازي کنيم يا با هم بريم خريد؟!غروب به مامان بگيم ما رو ببره پارک. مشق ها تو نوشتي؟معلم دعوات نکنه؟خواهري گشنه ام شد، بريم ماماني بهمون عصرونه بده ...در گذشته هاي نه چندان دور، خانواده تک فرزندي تقريباً وجود نداشت يا اگر هم بود، بسيار اندک بود. خانواده ها سنتي بودند و داش