-
اگر فرصت دهد، جانا، فراقت روزکي چندمشاعر : فخرالدين عراقي زماني با تو بنشينم، دمي در روي تو خندماگر فرصت دهد، جانا، فراقت روزکي چندممدارم بيش ازين گريان، بيا، کت آرزومندمدرآ شاد از درم خندان که در پايت فشانم جانچو مهر از خويش ببريدم، بيا، تا با تو پيوندمچو با خود خوش نميباشم، بيا ، تا با تو خوش باشمبيا، زان پيش کز عالم بکلي رخت بربندمنيابي نزد مهجوران، نپرسي حال رنجورانميزار از من بيدل، که سر در پايت افکندمبيا کز عشق روي تو شبي خون جگر خوردمبيا، کز آرزوي