-
اي شکسته رونق بازار جان بازار توشاعر : سنايي غزنوي عالمي دلسوخته از خامي گفتار تواي شکسته رونق بازار جان بازار توگوشهي شبپوش تو بر طرهي طرار توتوشه هر روزي مرا از گوشهي انده نهدصد يکي زان هيچ پيش کفهي معيار توخوبي خوبان عالم گر بسنجي بيغلطاي دو عالم گشته عاجز در سر منقار توعشق تو مرغيست کو را اين خطابست از خردهر که در ديوار دارد روي از آزار توحلقه بودن شرط باشد بر در هستي خودنيست قيمت شرم را يک ذره در بازار تونيست منزل صبر را يک لحظه پيش من چنانکزان گذشتس