-
اي هوايي يار يک ره تو هواي يار زنشاعر : سنايي غزنوي آتشي بفروز و اندر خرمن اغيار زناي هوايي يار يک ره تو هواي يار زنبر در هستي يکي از نيستي مسمار زنطبل از هستي خويش اندر جهان تاکي زنيآز را بر روي آن قراي دعويدار زنبا مي تلخ مغانه دامن افلاس گيرتو چو مردان تکيه بر خمر و در خمار زنزاهدان ار تکيه بر زهد و صيام خود کنندبوسه بر خاک کف پاي ز خود بيزار زندور شو از صحبت خود بر در صورت پرستچون زني کم با نديم زيرک هشيار زنچون خوري مي با حريف محرم پر درد خوربارگاهش هم ب