-
طمع مدار که دوري گزينم از رخ خوبشاعر : خواجوي کرماني که نيست شرط محبت جدائي از محبوبطمع مدار که دوري گزينم از رخ خوبچه احتياج بارسال قاصد و مکتوبچو هست در ره مقصود قرب روحانيکجا ز يوسف مصري جدا بود يعقوبچو اتصال حقيقي بود ميان دو دوستنظر دريغ ندارند مالکان قلوبتوقعست که از عاشقان بيدل و دينگهي که عشق شود غالب و خرد مغلوبچگونه گوش توان کرد بر خردمنداندل شکسته که هم سالکست و هم مجذوبز صورت تو کند نور معنوي حاصلکني بساعد سيمين و پنجهي مخضوبترا بتيغ چه حاج