-
نفسي همدم ما باش که عالم نفسيستشاعر : خواجوي کرماني کان کسي نيست که هرلحظه دلش پيش کسيستنفسي همدم ما باش که عالم نفسيستکه شنيدست عقابي که شکار مگسيستتو کجا صيد من سوخته خرمن باشيهر کرا هست سري در سر او هم هوسيستنه من دلشده دارم هوس رويت و بسحاصل از عمر گرانمايهي ما خود نفسيستاز دل ما نشود ياد تو خالي نفسيکانکه او هر نفسي بر سر آبيست خسيستتو نه آني که شوي يک نفس از چشمم دورزانکه هر قطرهئي از چشمهي چشمم ارسيستدمبدم محترز از سيل سرشکم ميباشچه روي در پي مرغي که اسير قفسيستچ