-
برين دل هر دم از هجر تو ديگر گونه خار آيدشاعر : اوحدي مراغه اي ولي اميد ميدارم که روزي گل به بار آيدبرين دل هر دم از هجر تو ديگر گونه خار آيدخود از آشفتهاي چون من نميدانم چه کار آيد؟رفيقان هر زمان گويند: عاقل باش و کاري کنبدين قوت نپندارم که زخمي بر شکار آيدز تير خسروان مجروح گردند آهوان، ليکننه دريايي که رخت من ز موجش با کنار آيدز سوداي کنار او کنارم شد چو درياييبدان خاطر نميبايد پسنديدن که بار آيدگر او صدبار بر خاطر پسندد، راضيم ليکنکه خوابم گيرد آن ساعت که دولت در گذا