-
بيد بشکفت و گل به بار آمدشاعر : اوحدي مراغه اي لاله بر طرف جويبار آمدبيد بشکفت و گل به بار آمدپنجه بگشود و در شکار آمدگربهي بيد بر دريچهي شاخيزک لشکر بهار آمدعلم خسرو چمن بزدندزين طرف نالهاي زار آمدزان طرف لالهاي سرخ برستنرگس مست بر يسار آمدسرو آزاد بر يمين افتادکه يکي گر بشد هزار آمدرفت قمري چو بلبل آمد و گلز صبا بوي زلف يار آمداز چمن نکهت صبا بدميدباد برجست و در نثار آمدبيد بنشست و جام باده نهادبلبل مست با قرار آمدگل رعنا به خانه باز رسيدغزل اوحدي بکار آمدز سخن ها که هر کسي گفتند