واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آناهيتا جست وجو در شهرعزيزالله حميد نژاد با ساخت اشک سرما انتظارها را از خود بالا برد.آناهيتا فيلم تازه اين کارگردان يک درام اجتماعي است که موضوع متفاوت و جذابي دارد. نوع قصه، ساختار تصويري و ترکيب بازيگران اين انتظار را به وجود مي آورد که کارگردان فيلم تحسين شده اشک سرما، اين بار قدمي به پيش بگذارد و وارد عرصه اي شود که قبلاً تجربه نکرده است. فيلم به زودي و پس از پايان مراحل فني اکران عمومي مي شود.عزيزالله حميدنژاد دو سال پيش با خواندن مقاله هايي از ايموتو دانشمند ژاپني درباره رفتار مولکول هاي آب در شرايط مختلف، تصميم به نوشتن فيلمنامه آناهيتا مي گيرد. اما همه تلاش و دغدغه او اين بوده که فيلم صرفا به يک درام علمي تبديل نشود. او در اين باره مي گويد: «براي نوشتن فيلمنامه تحقيق هاي زيادي داشتم. منابع علمي فراواني را خواندم و بررسي کردم. آناهيتا يک درام اجتماعي است که بر بستري علمي روايت مي شود. سعي کرده ام بخش داستاني آن قدر قوي و منسجم باشد که بخش علمي برآن چيره نشود.»حميدنژاد اشاره مي کند که آناهيتا با فيلم هاي قبلي اش تفاوت دارد: «تازگي و طراوت خاصي در قصه و ساختار فيلم وجود دارد. در شکل قصه گويي هم سعي کرده ام فضاي تازه اي را در اين فيلم تجربه کنم.» او که پيش از اين در فيلم هايش علاقه به پرداختن به روابط انساني را نشان داده، درآناهيتا تصويري از جامعه امروز و مناسبات پيدا و پنهان آن ارائه ميدهد: «روابط انساني و آن چه در لايه هاي زيرين اين ارتباط ها وجود دارد، هميشه برايم جذاب بوده. در اين فيلم کوشيده ام بخشي از مناسبات انسان ها در جامعه امروز و مسائل و مشکلاتشان را به تصوير بکشم.» اين کارگردان درباره انتخاب بازيگران فيلم تازه خود مي گويد:«نوع قصه و شخصيت پردازي ايجاب مي کرد با بازيگران حرفه اي در اين فيلم همکاري کنم. با توجه به حساسيت نقش ها گزينه هايي داشتم که خوشبختانه امکان همکاري با اغلب آن ها فراهم شد.آن چه در طول کار احساس کردم، يکدستي و هماهنگي بازيگرها با فضاي کار و شخصيت هاي فيلمنامه بود و از انتخاب هايم راضي هستم.»حميدنژاد، ميترا حجار را يکي از مناسب ترين گزينه ها براي بازي در نقش اصلي فيلم مي داند. شهاب حسيني که پيش از اين فيلم در رخساره(امير قويدل) مقابل حجاز همبازي بوده، اين بار در نقشي متفاوت ظاهر شده است. پوريا پورسرخ هم يکي از نقش هاي متفاوت کارنامه اش را در آناهيتا بازي کرده است.حميد نژاد درباره همکاري اش با بازيگران مي گويد: «من به تمرين زياد، باور ندارم. تمرين براي رسيدن بازيگر به نقش و هماهنگ شدن با گروه بازيگران و فضاي کار بايد انجام شود، اما اگر تمرين بيش از حد باشد، طراوات بازي بازيگران را مي گيرد.» کارگردان فيلم هاي هور درآتش و شکوفه هاي سنگي درباره استفاده از بازيگران در نقش هاي تازه مي گويد: «بازيگران حرفه اي و شناخته شده معمولاً با خود ذهنيتي را وارد فيلم مي کنند و تماشاگر براساس اين ذهنيت درباره او و نقش قضاوت مي کند. تلاش کردم بازيگران حرفه اي آناهيتا را در قالب تازه اي ببينم و از توانايي و استعدادهاي آن ها در شکل جديدي استفاده کنم. يکي از مهم ترين وظايف کارگردان اين است که بازتاب حضور بازيگر در نقش را محدود و او را به قالب جديد نزديک کند. همه بازيگرها در آناهيتا در قالب جديد ديده نمي شوند، اين تفاوت در بعضي بيشتر و در بعضي کمتر است. علاوه برآن چه متن در اختيارم مي گذاشت، سعي کردم از طريق چهره پردازي و طراحي صحنه و لباس بازيگرها را به قالب نقش تازه شان درآورم.»حميدنژاد درباره زمان اکران فيلم تازه اش مي گويد: «پس از آن که مراحل فني تمام شد، فيلم را اکران عمومي مي کنيم. صبرکردن تا جشنواره بار مالي زيادي بر پروژه تحميل مي کند. نمي خواهم متضرر شوم و فيلم را پيش از جشنواره اکران مي کنم. آناهيتا را براي مخاطب گسترده ساخته ام و اميدوارم در اکران موفق باشد.»آناهيتا سيزدهم دي در تهران کليد خورد و فيلمبرداري شصت جلسه طول کشيد. به دليل تعدد و تنوع لوکيشن ها فيلمبرداري بيشتر از برنامه ريزي اوليه به طول انجاميد. در نخستين روز فيلمبرداري آناهيتا، ميترا حجار مقابل دوربين رفت. لوکيشن روز اول، خانه اي در خيابان مخصوص واقع در ميدان فزوين بود. حجار در آخرين روز فيلمبرداري به همراه نرگس محمدي مقابل دوربين بود، اين بار در محوطه فضاي سبز کاخ نياوران و پرونده فيملمبرداري اين فيلم در نياوران بسته شد. يکي از مهم ترين ويژگي هاي فيلم تازه حميدنژاد تعدد لوکيشن است. فيلمبرداري اين فيلم در اتوبان نيايش، حاشيه اتوبان همت، خيابان هاي اطراف چهارراه لشکر، دانشگاه مترو، عطاري و...که در مناطق مختلف شهر تهران قرار دارند،انجام شده است. فرشاد محمدي فيلمبرداري را با دوربين BL4 انجام داده وحميد نژاد بدون استفاده از سيستم مونيتورينگ کار کرده است.بهزاد کزازي طراح صحنه و لباس آناهيتا، اين پروژه را يکي از تجربه هاي دشوار و ويژه خود در سينما مي داند: «فيلمنامه را که خواندم، براساس تنوع لوکيشن ها و پراکندگي آن ها به ذهنيتي درباره کار رسيدم روز دوم فيلمبرداري، نسخه بازنويسي شده فيلمنامه به دستمان رسيد که حجم لوکيشن، لباس و وسايل صحنه در آن زياد بود. با توجه به زمان کمي که براي پيش توليد داشتيم، فراهم کردن تمام امکانات و شرايط براي فيلمبرداري سخت بود، اما با صرف وقت و دقت زياد و با همکاري دوستانم در اين پروژه توانستيم بر کمبود وقت غلبه کنيم.» کزازي با اشاره به تعداد لوکيشن هاي فيلم مي گويد: «در بعضي لوکيشن ها ساخت و ساز انجام داديم و سعي کرديم از فضا استفاده کنيم تا حمل و نقل و رفت و آمد کمتر شود و زمان فيلمبرداري پايين تر بيايد. با دستکاري و تغييري که در بعضي از لوکيشنها داشتيم تا اندازه اي پراکندگي لوکيشن ها را کنترل کرديم. براي رسيدن به فضاهاي داخلي مورد نظر ديوارهاي يکي از لوکيشن ها را جابه جا کرديم. براي ساختماني سه طبقه نماي خارجي طراحي کرديم. انواع ترفندها را به کار برديم تا از فضاها استفاده مطلوب داشته باشيم.»کزازي مي گويد لوکيشن هاي فيلم در مناطق مختلف تهران را مي شود تقسيم بندي کرد: «لوکيشن هايي که در شمال شهر قرار داشتند، لوکيش هاي مرکز شهر و لوکيشن هايي که خارج از شهر بودند. به عنوان نمونه لوکيشني در شهريار داشتيم که آن را با دکور ساختيم. خانه اي که خانم ميترا حجاز در آن زندگي مي کرد و يکي از لوکيشن هاي اصلي فيلم بود در ميدان قزوين قرار داشت.» او مي گويد براي بخشي از فيلم بايد تصوير کريستال هاي آب را مي ساخته: «براي ساختن کريستال هاي آب در کامپيوتر به دنبال تصاوير و منابع گشتم که درباره انواع کريستال ها و شکل هايشان اطلاعات کامل و درست به من بدهند. کريستال ها در شرايط مختلف شکل متفاوتي دارند و اين موضوع را بايد در فيلم لحاظ مي کرديم. طراحي کريستال هاي فيلم برپايه تحقيقات و تصاوير انجام شد و اگر چه زمان برد، اما تجربه جذابي بود.»کزازي در بخشي از صحبت هايش از دشواري هايي مي گويد که براثر بعضي محدويت ها برايش به وجود آمده: «طبيعي است که بخش خصوصي سرمايه محدودي دارد و انجام کارهاي دشوار با اين سرمايه محدود سخت تر مي شود. ما براي بعضي سکانس ها نياز به ميکروسکوپ داشتيم که از ابتدا در اختيار پروژه نبود و با تمهيدهايي سعي کرديم نبودن آن را در تصاوير نشان ندهيم. به مجسمه آناهيتا هم در بخش هايي نياز بود. مجسمه واقعي در موزه بريتانيا است. تصاويري تهيه کردم و مجسمه را ساختم. همکاري در اين پروژه مي توانست سرشار از تجربه هاي ويژه باشد، اگر پيش توليد متناسب با حجم پروژه مخصوصاً در بخش طراحي صحنه و لباس داشتيم. در فيلمي مثل آناهيتا جزئيات مهم است و بايد در فرصت مناسب اين جزئيات را فراهم کرد.»کزازي با اشاره به علاقه اش به عزيزالله حميدنژاد و فيلم هاي او مي گويد: «بخشي از کارهايي که درآناهيتا انجام شد به دليل سرمايه و به واسطه پول نبود. علاقه، محبت و ارادتي که به آقاي حميدنژاد داشتم باعث مي شد من و اعضاي گروه با جان و دل براي اين فيلم کار کنيم.اميدوارم فيلم نتيجه قابل قبولي داشته باشد و حاصل کار و زحمت گروه سازنده اين فيلم ديده شود.»کزازي که در فيلم هاي سينمايي پدر، باران و بيد مجنون با مجيد مجيدي همکاري کرده، در پايان صحبت هايش مي گويد: «در اين سه فيلم دکورهايي ساختم که آن قدر با فضاي واقع گراي اين آثار همخواني داشتند، ديده نشدند. در آناهيتا هم اين تجربه به شکلي ديگر تکرار شده و مطمئن هستم تماشاگر با ديدن فيلم متوجه نمي شود چه حجم بالايي از دکور در اين فيلم وجود دارد.»عباس شوقي طراح جلوه هاي ويژه آناهيتا اين فيلم را پروژه اي شهري مي داند که مي توانست جلوه هاي ويژه عظيمي داشته باشد: «زماني که فيلمنامه را خواندم» شکل کار اين نويد را مي داد که تجربه اي تازه را در اين پروژه پشت سر بگذارم. فيلمنامه سکانس هاي مختلف سيلاب و.. در خيابان هاي شهر داشت که طراحي و اجراي جلوه هاي ويژه آن ها سنگين، اما جذاب بود. طراحي هاي اوليه را انجام داده بودم و روي اجراي صحنه هاي سيلاب گسترده در شهر، بارندگي و انفجار در فلاش بک فکر کرده بودم، اما متأسفانه به دليل مسائل مالي و مشکل بخش خصوصي در توليد اين اتفاق نيفتاد.» شوقي که پيش از اين در اشک سرما با عزيزالله حميدنژاد همکاري کرده مي گويد: «در آن فيلم هم حميدنژاد با تلاش و عشقي که به کار داشت و محدوديت ها و کمبود امکانات غلبه کرد و نتيجه کار يک فيلم آبرومند جنگي شد که در خاطره ها مانده است. آناهيتا هم با انرژي فراوان ساخته شده. اگر امکانات اجازه مي داد و صحنه هايي که در فيلمنامه بود اجرا مي شد، فيلم جذاب تر مي شد، اما در شکل فعلي و با وجود محدوديت امکانات، آناهيتا تجربه اي قابل قبول در سينماي ايران است.»آناهيتا الهه آب و نامي نمادين براي فيلم اجتماعي عزيزالله حميدنژاد است. فيلمي که به گفته سازنده اش تصويري از جامعه امروز و مناسباتي است که ما هر روز تجربه مي کنيم. حميدنژاد پيش از اين و در پنج فيلم قبلي اش مستقيم وارد اجتماع نشده و بخش کوچکي از جامعه اطرافش را به تصوير کشيده است. اينک جست وجوي او در اجتماع و کشف لايه هاي پنهان روابط انساني مي تواند آناهيتا را به تجربه اي ويژه در کارنامه اين فيلمساز تبديل کند.کارگردان: عزيزالله حميد نژاد. تهيه کننده: عزيزالله حميدنژاد، مرکز گسترش سينماي مستند وتجربي، علي ستوده نيا، فيلمنامه نويس:عزيزالله حميدنژاد، فيلمبردار: فرشاد محمدي. صدابردار: محمود خرسند، صداگذار: عليرضا علويان. طراح صحنه و لباس: بهزاد کزازي. چهره پرداز: کورش عليزاده. جلوه هاي ويژه ميداني: عباس شوقي. جلوه هاي ويژه رايانه اي: بهزاد رجبي پور. تدوينگر: شهرزاد پويا. موسيقي:ستار اورکي. مدير توليد: محمد محمد طائمه. بازيگران: ميترا حجار، شهاب حسيني، نرگس محمدي، محمدرضا داودنژاد، افسانه ناصري، پوريا پورسرخ. زمان 100دقيقهخلاصه داستاندو دانشجوي شيمي به نام هاي خورشيد و مهرناز با آزمايشگاهي که در يک ساختمان متروکه به راه انداخته اند تحقيقات وسيعي را بر روي کريستال هاي مولکول هاي آب شروع مي کنند، اما پس از مدتي مهرناز به طور مرموزي در آزمايشگاه به قتل مي رسد. مشخصات کارگردان:متولد:1335،گرمسار.فيلم شناسي کارگردان:سازنده هور درآتش، ستارگان زميني، قله دنيا، اشک سرما، شکوفه هاي سنگي.منبع: صنعت سينما- 91
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]