واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأثير رکود اقتصادي بر سلامت مردم ترجمه: دکتر بهاره مرتضيزاده در دوران بحران اقتصادي مشکلات ريز و درشت زيادي مورد توجه قرار ميگيرند. از امنيت شغلي گرفته تا مسايل بسيار جزييتر. اما کمتر کسي را مي توان يافت که نسبت به اين مشکلات اجتماعي نگاه مثبتي داشته باشد. با وجود اين طبق نتايج بعضي مطالعات يکي از تاريکترين گوشههاي زندگي همواره طي بحرانها کمرنگتر شده است. اين زاويه تاريک چيزي نيست جز سايه مرگ!! اکثر مردم معتقدند استرس اثري منفي روي سلامتي دارد اما براساس تحقيقات در کشورهاي پيشرفته شرايط بد اقتصادي به کاهش نرخ مرگ منجر ميشود. بخشي از اين کاهش به علت کم شدن تصادفات و مرگهاي ناشي از آنهاست. البته کاهش تصادفات در شرايط بحران اقتصادي کاملا توجيهپذير است. در چنين اوضاعي به دليل افزايش بيکاري و همچنين افزايش قيمت بنزين رفت وآمدها کمتر ميشود. ولي جالب اينجاست که مرگ در اثر بيماريهاي قلبيعروقي، کبدي و حتي آنفلوآنزا و پنوموني هم کاهش پيدا ميکند. هنوز براي هيچ يک از اين موارد توجيه قابل قبولي پيدا نشده است. در سال 2000 اقتصادداني به نام کريستوفر روم در دانشگاه کاروليناي شمالي مطالعه جالبي انجام داد. کريستوفر از سال 1972 تا 1991 همه موارد اخراج از کار در يک جمعيت ثابت را مورد مطالعه قرار داده بود. براساس نتايج به دست آمده هر يک درصد افزايش در نرخ اخراج از کار با 6/0 درصد کاهش در نرخ کلي مرگ همراه بود. استفان برزوکا، استاد بهداشت عمومي در دانشگاه واشنگتن با استفاده از اين تحقيق و مطالعات مشابه آن مقالهاي به چاپ رسانده است. در اين مقاله کاهش مصرف سيگار و الکل در زمان بحران اقتصادي علل اصلي کاهش مرگ عنوان شدهاند. دليل اين کاهش مصرف هم بسيار ساده است: صرفهجويي در هزينهها. البته علتهاي ديگري هم براي کاهش نرخ مرگ وجود دارند. مثلا استراحت بيشتر در خانه يا وقتگذراني بيشتر با دوستان. برزوکا معتقد است اين ضربالمثل که کار سخت هيچوقت کسي را نکشته اشتباه است. يکي از خصوصيات توسعه سريع اقتصادي اين است که مردم براي به دست آوردن پول بيشتر به هر کاري دست ميزنند. ساعت کاري خود را افزايش ميدهند يا حتي هر فرد در چند جا مشغول به کار ميشود. تحليلهاي برزوکا البته با اعتراضات و هشدارهاي مهم و متعدد ساير اقتصاددانان مواجه شد. اولا چنين مطالعاتي مرگ و مير را به دقت مورد ارزيابي قرار نميدهند چون بيماريهاي غيرکشنده و نيز بيماريهاي مزمن کشنده مثل سرطان در محاسبات قرار نميگيرند. ثانيا پس از نظريه برزوکا نتايج تحقيق جديدي در مجله لانست به چاپ رسيد. براساس اين مطالعه بحران اقتصادي در بهترين حالت اثري روي مرگ نداشت در عوض هيچ تاثير مثبتي از استرس روي نرخ مرگ پيدا نشد. در ضمن مطالعه ديگري هم در آمريکا و انگلستان روي آمار مرگ در اثر تصادفات انجام شد. از سال 1970 تا 2007 تعداد مرگها در اثر تصادفات کاهش يافت ولي دقيقا همين تعداد کاهش به دليل افزايش خودکشي و قتل جبران شد. آدامکوت، استاد دانشگاه اکسفورد يکي از نويسندگان مقاله چاپ شده در لانست است. کوت معتقد است هر بحران اقتصادي آثار مخرب زيادي روي اجتماع به جا ميگذارد. مثلا در رکود بزرگ اقتصادي 1929 نرخ مرگ کاهش پيدا کرد اما به جاي آن فاشيسم در اروپا رواج يافت. سپس در زمينه فاشيسم هيتلري جنگ جهاني دوم رخ داد. بنابراين بررسي اثر بحران روي رفاه عمومي چندان هم کار سادهاي نيست. کريستوفر روم اطلاعات به دست آمده در مورد نرخ مرگ در زمان بحران اقتصادي را اطلاعاتي ناقص ميداند. او معتقد است سياستگذاريهاي کلان اقتصادي با استفاده از اين اطلاعات امکانپذير نيست ولي مي توان برنامهريزيهاي محدودتر اجتماعي را با استفاده از اين آمارها سر و سامان داد . مثلا در زمان رونق اقتصادي بايد مالياتهاي سنگيني روي سيگار و الکل گذاشت. همچنين جريمههاي رانندگي بايد بيشتر از حالت عادي باشد. خود افراد هم اگر فرصتهاي شغلي خوبي به دست ميآورند به جاي اينکه دنبال درآمد بيشتري باشند بايد مراقب سلامت خود باشند. برخلاف کريستوفر روم برخي ديگر از دانشمندان همين ميزان اطلاعات را براي سياستگذاريهاي کلان کافي ميدانند. مثلا مجله لانست برنامهريزي در مورد چگونگي سرمايهگذاري مشاغل سخت را با استفاده از همين اطلاعات انجام داد. براساس اين برنامه وضع بيمههاي خاص مشاغل سخت نرخ خودکشي پس از اخراج را کاهش ميدهد. کشورهاي اسکانديناوي مثال خوبي از اين برنامه هستند. مثلا در فنلاند عليرغم افزايش 13 درصدي نرخ بيکاري از سال 1990 تا 1993 نرخ خودکشي کاهش قابلملاحظهاي پيدا کرد. در کشور سوئد هم در سال 1992 با وجود افزايش بيکاري، خودکشي کاهش يافت. آدامکوت با سرمايهگذاري روي بيمه کاملا موافق است. او ميگويد: «در اين برنامه براي هر شخص سالانه 190 دلار هزينه اضافه پرداخت ميشود و در ازاي همين 190 دلار آمار خودکشي در زمان بيکاري افزايش پيدا نميکند، يعني نهايتا اين سرمايهگذاري از طرف دولت کاملا منطقي و مقرون به صرفه به نظر ميرسد.» دکتر برزوکا معتقد است مهمترين مسالهاي که در رکود اقتصادي رخ ميدهد، ايجاد شکاف طبقاتي در جامعه است. شکاف طبقاتي خود بزرگترين زمينهساز سيستم سلامت ناکارآمد در جامعه است. با وجود همه اين مطالعات و برنامهريزيها يک نکته واضح وجود دارد. طول عمر جزو چيزهايي که در رکود اقتصادي از دست ميروند، به حساب نميآيد. بحرانها چاقي ميآورند مردي ميانسال با گونههاي گلانداخته و شکمي برآمده در کنار انساني نحيف با دست و صورتي تکيده! بله! ما معمولا با اين تصوير کليشهاي افراد فقير و مرفه را در ذهن خود مقابل همديگر قرار ميدهيم! اما مطالعات اخير واقعيتي کاملا برعکس را نشان دادهاند. براساس نتايج پژوهشي که اخيرا در آمريکا صورت گرفته است، چاقي در مناطق فقيرنشين 5 برابر مناطق مرفه شهري است.افزايش نرخ بيکاري و قيمت غذاها به طور غيرمستقيم به چاقي منجر خواهند شد. مردم در چنين شرايطي به غذاهاي ارزان قيمت روي ميآورند. غذاهاي نامرغوب عموما کالري بالا و مواد مغذي پاييني دارند. علت اصلي زود سير شدن با اين غذاها هم همين مساله است. اين محصولات عمدتا از حبوبات، شکر و چربي تشکيل شدهاند که همگي از مواد اوليه ارزانقيمت به حساب ميآيند. در اين شرايط خانمهاي خانهدار براي جور شدن دخل و خرج خانه مجبورند بين کميت و کيفيت يکي را انتخاب کنند. از سوي ديگر افرادي که در حال حاضر وضعيت اقتصادي قابل قبولي دارند، در صورت مواجهه با بحرانهاي مالي احتمالا با مشکلاتي مربوط به حفظ وزن خود روبهرو خواهند شد. اين افراد که با برنامههاي منظم ورزشي و رژيمهاي کمکالري موفق به کاهش و کنترل وزن خود شده بودند، در شرايط نابهسامان اقتصادي و کاهش حقوق خود احتمالا قيد برنامههاي رژيمي خود را خواهند زد! منبع: www.salamatiran.com /س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]