تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835990883
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است
جام جم آنلاين: آيا ما از دوران پيش از اسلام خط مستقل ايراني داشتهايم؟ خط ما پيش از اسلام خط پهلوي ساساني و خط اوستايي بوده است كه اين خطها به هم نزديك بودند و البته تفاوتهايي داشتند. مشكل اساسي اين بود كه ساسانيان اجازه ياد گرفتن خط و زبان به صورت علمي به مردم نميدادند و خطي در ميان توده مردم رايج نبود.
آيا الفباي اين خط مختص ايرانيان بود يا آن را از كشورهاي كه فتح شده اخذ كرده بودند؟
شايد در دنيا هيچ الفبايي به صورت مستقل وجود نداشته باشد. اگر فرضيه ويليام جونز را بپذيريم كه منشاء همه زبانها يكي است، بنابراين ريشه خط و زبان يكي است و تفاوتهايي كه در زبانها و خطها وجود دارد بعدها براساس شرايط سياسي، اجتماعي ايجاد شده است.
بر همين اساس، ميتوان در ميان الفباي زبانهاي مختلف شباهتهايي مشاهده كرد از جمله اينكه بسياري از حروف از شكل تلفظ آنها گرفته شده است يا شكل اشيا در ايجاد الفبا تاثيرگذار بوده است مثلB در انگليسي كه 2 خط دالبر آن شكل دهان انسان است يا حرف O لاتين كه دقيقا شكل دهان انسان در هنگام تلفظ اين حرف است يا حرف A شكل دهان و دندانها را تداعي ميكند.
در زبان فارسي هم حرف ب شكل لب انسان را در حالت كشيده تداعي ميكند يا در زبان عربي حرف ج كه كلمه نخست كلمه جمل است و دقيقا شكل سر شتر را به ذهن ميآورد.
اين مساله به اين دليل بوده كه نخستين نشانههاي ارتباطي ميان انسانها، نقاشي بوده است و بعدها در طول زمان به صورت عامدانه و بر اثر كاربرد انسانهاي فرهيخته يا در اين زبان اوليه تغييراتي اعمال كردهاند تا اينكه به شكل الفباي فعلي درآمده است.
ارتباطات بين اقوام و تمدنها هم بر اين مساله تاثيرگذار بوده است، مثلا اقوام آريايي در اثر ارتباط با تمدنهايي كه در بابل به عنوان بزرگترين منطقه تمدني دنيا بودهاند و امروز ميبينيم كه اين سرزمين يعني عراق امروزي به چه وضعيت تاسفباري دچار شده است و در اثر ارتباط با اقوام اكدي، آشوري، سومري، كلداني و بابلي ، خط و زبان را تكميل كرده بودند.
آن چيزي كه امروز به عنوان خط عربي ميشناسيم، از كجا آمده است؟
ريشههاي خط عربي به زبانهاي سامي برميگردد و البته تقسيمبنديهايي كه در اينباره وجود دارد، بيشتر از طرف غربيان بوده است و بايد با احتياط با آنها برخورد كرد؛ چرا كه اهداف استعماري و استثماري در آنها وجود دارد.
در اين ميان، به نكتهاي هم بايد توجه داشت اينكه برخي ميگويند اسلام در محيطي ظهور كرده است كه در آن فقط اعراب وحشي كه چيزي از خط و زبان و تمدن نميشناختند، زندگي ميكردهاند درست نيست. اعراب وحشي بودهاند، ولي در كنار آنها اعراب تحصيلكرده از جمله تحصيلكردههاي جنديشاپور نظير همان نضر بن حارث كه داستانهاي رستم و سهراب و رستم و اسفنديار را براي مردم ميخواند و مدعي بود كه مانند قرآن آنها را نازل ميكند وجود داشتند.
به نظر شخص من ظهور قرآن دليلي بر اين است كه ما در صدر اسلام شاهد جريان قابل توجهي در ادبيات و شعر بودهايم، چرا كه هر معجزهاي در زماني نازل شده است كه زمينههاي محيطي آن اعجاز فراهم بوده است و ميتوان گفت در زمان نزول كتاب كريم، فصحا و بلغا در ميان اعراب زياد بودهاند؛ لذا ادبيات ميان آنها رواج داشته است.
لغت قرآن بر اساس قبيله بني مضر نوشته شده و خطي كه در آن به كار رفته، همين خطي است كه امروز به كار ميرود به خط كوفي هم نوشته شده بوده كه از زمان خليفه سوم اين خط رايج ميشود.
اعراب در فاصله 13 تا 23 هجري كه بتدريج ايران را گرفتند در حقيقت ساسانيان را شكست دادند وگرنه مردم ايران همان مردم پيشين بودند. اين كه بگوييم آنها آمدند و زدند و سوختند و بردند به نفع تاريخ ما نيست، چرا كه حقيقت اين است كه حكومت ساساني به دليل تبعيضها و ستمهايي كه بر مردم روا داشته بود رخنهپذير شده بود و اگر عربها به آن حمله نميكردند، روميان و تركها و ديگران اين كار را انجام ميدادند.
ايرانيها سليقه داشتند و بر اساس تمدن و فرهنگ، ديني توحيدي را پذيرفتند و بعدها ميبينيد كه همه تئولوژيستهاي اسلامي نظير حسن بصري، جاهز بصري، عمرو بن عبيد و واصل بن عطا همگي ايراني بودهاند و در ميان مفسران، اولين تفسير رسمي را طبري ايراني نوشت. حالا عربها كنفرانس ميگذارند كه همه آنهايي كه به عربي نوشتهاند عرب بودهاند، در حالي كه عاقلان دانند كه اين حرفها اشتباه است.
استاد مطهري در پاسخ مفصل و محترمانهاي كه به كتاب دو قرن سكوت استاد زرينكوب دادهاند، اين نكته را يادآور شدهاند كه اين 2 قرن 2 قرن سكوت ايرانيان نبود، بلكه جامعه در حال تحول و تدارك از يك نظام سياسي ورشكسته به نظامي جديد بود. بر اساس برخي روايات، ايران در آن زمان 140ميليون جمعيت داشته و با وجود پراكندگي جغرافيايي و تنوع زيستي برپا شدن دوباره نظام مكاتبات، مراسلات و ارتباطات سياسي تداركي ميخواسته كه با نبود امكانات ارتباطي به طول ميانجاميده است.
تمدن و فرهنگ شايد در ميان افراد فرهيخته جامعه وجود داشته اما اينكه همه افراد جامعه از آن بهرهمند بودهاند نيز بحث جدايي است. فرهنگ و تمدن در زمان ساسانيان انحصاري بوده و مردم عادي يك نظام ساده كشاورزي داشتهاند و پس از ورود اسلام، مغان، دبيران و درباريان ساساني كشته يا پراكنده شده بودند؛ در نتيجه نظام آموزش خط و زبان و انتقال فرهنگ و تمدن گذشته به مردم از ميان رفته بود.
در زمان يعقوب ليث صفاري برايش شعري به عربي خواندند و او گفت چرا زباني كه اندر نيابم براي من ميخوانيد؛ در نتيجه زباني كه در ميان عموم مردم ايران جريان داشت و با زبان پهلوي ساساني هم تفاوتهايي داشت به دربار راه يافت و اين اتفاقي استثنايي براي زبانها در جهان بوده است، چنانچه در اروپا لاتين حاكم شد و بعد هر كشوري تغييراتي در آن داد منتها فاصله زباني شديدي كه در زمان ساسانيان ايجاد شده بود، باعث شد مردم زبان شفاهي داشته باشند؛ اما خطي براي انتقال آن نداشتند يا اگر بوده خطهاي سادهاي بوده كه براي انتقال مفاهيم وجود داشته است.
از زمان صفاريان و تشكيل دولتهاي ملي و نيمهملي در ايران زبان مردم يعني زبان فارسي دري وارد دربار شد. اين زبان چون با زبان دربار فاصله داشت، ريزش گرامري شديدي پيدا كرده بود و مثلا مونث و مذكر در آن مشخص نبود، در حاليكه در زبان پهلوي ساساني اسم در 8 حالت صرف ميشده يعني حالت فاعلي، مفعولي و اضافي به صورت مشخص بود و علايم نحوي مجزا و بسياري داشته است اما در زبان فارسي دري كسره اضافه يا راي مفعولي تنها علامتهاي نحوي بود كه آنها هم در موارد زيادي به كار نميرفت.
درخصوص ورود زبان فارسي به دربار توضيح داديد. از كي خط فارسي وارد دربار شد؟
پس از ورود زبان فارسي دري، خطي كه براي مكاتبات و مراسلات به زبان عربي نياز بود وجود داشت و همان الفبايي بود كه قرآن هم با آن نوشته شده بود.
دانشمندان خراسان تلاش كردند براي زبان فارسي دري كه به دربار راه يافته بود، خطي برگزينند كه اين خط همان خط قرآن بود و براي حروفي كه در عربي نبود، قرارداد كردند كه حروفي را براي آنها ايجاد كنند، البته در زبان عربي امروز «ژ» و «گ» و «وي» لاتين را هم تلفظ ميكنند.
دانشمندان ماوراءالنهر با همين الفبا براي نخستين بار قرآن را ترجمه كردند. البته ما براساس فرهنگ اسلامي و قرآني املاي الفبا را رعايت كرديم؛ مثلا بين قاف و غين و مانند آنها در نوشتن فرق گذاشتيم.به هر حال، همان الفباي قرآني را با تغييراتي وارد دربار كردند و اين خط رواج يافت. البته مكاتبات درباري همچنان به زبان عربي و فارسي بود و كاتبان درباري دوزبانه بودند و از قرن چهارم به بعد نيز ميبينيم كه علماي ديني كتابهايشان دوزبانه بود.
ايران مركز تدريس علوم ديني و اسلامي شد و براي اينكه مردم ديگر كشورهاي اسلامي هم از نوشتههايشان استفاده كنند، به 2 زبان مينوشتهاند. كساني مثل غزالي يا شيخ توسي يا ديگران آثارشان را به زبان فارسي نيز ترجمه ميكردند و حتي ابوحنيفه به عنوان يك فقيه ايراني اهل سنت فتوا داده بود كه ميشود به زبان فارسي هم نماز خواند؛ اگرچه اين فتوا مقبوليت چنداني نيافت.
خطي كه ما داريم، اختصاصات و رسمالخط ويژهاي دارد، آيا با اين حال ميشود گفت خط عربي است؟
ما نبايد خطمان را نه به نژاد عرب بچسبانيم، نه به فارسي. بلكه خط ما خطي قرآني است. قرآن بايد به زباني نازل ميشد و ما هم ميخواهيم اين مفاهيم و معارف را بفهميم و اگر قرآن به هر زبان ديگري هم نازل ميشد، به دنبال يادگيري و فهم آن ميرفتيم.
ما اين همه دانشمند اسلامي داريم و بايد بپذيريم روشنفكران امروزي ما از بزرگاني چون فارابي، ابنسينا و كندي و ديگران كه بالاتر نيستند، آنها هم فكر ميكردهاند چطور شده است كه اين خط را پذيرفتهاند. اين امر ريشهاي در اعتقاد ديني ما دارد كه براي حفظ ارتباط با قرآن و درك مفاهيم آن، اين پذيرش صورت گرفته است حتي در فولكلور ما هم واژههاي قرآني بسياري وجود دارد.
خداوند كه مثل ما تعصب فارسي و عربي نداشته است. آرتور جفري كتابي نوشته كه آقاي فريدون بدرهاي آن را ترجمه كرده است. در اين كتاب به نام «لغات دخيل در قرآن» ميبينيم كه 400 واژه قرآني عربي و سامي نيستند، بلكه از زبانهاي ديگر از جمله فارسي است؛ كلماتي مانند فيل، سراب، بنيان يا سندوس يوناني.
به هر حال بايد بپذيريم هر حقيقتي وقتي از عالم مجردات وارد عالم محدود ميشود، به صورت قالب و فرم درميآيد و محدود ميشود. در عالمي كه طول و عرض و ارتفاع و عمق دارد، همه چيز از جمله زبان شكل پيدا ميكند.
اگر شما زبان و محتواي قرآن را بررسي كنيد، ميبينيد از سطح دنياي زمان نزول، بسيار بالاتر بوده است و زبان نيز در آن زمان به اين فرهيختگي نبوده است.
امروزه برخي آقايان بحث ميكنند كه آيا قرآن وحي بوده است يا از زبان پيامبر. من مطرح شدن اين بحثها در ميان توده مردم را درست نميدانم؛ چرا كه نهتنها مشكلي را حل نميكند بلكه بر بعضي شك و ترديدها دامن ميزند. اگر قرار است اين بحثها در سطح بحثهاي كلامي و تخصصي مطرح شود نبايد به توده مردم تسري داده شود كه به دليل اطلاعات نادرست منتج به قضاوتهاي نادرست و تصميمگيريهاي غلط و در نتيجه اعتقادهاي نادرست شود.
به هر حال، از باب اعتقاد عميق و احترامي كه دانشمندان بزرگ و مسلمان ايراني به قرآن داشتند، خط قرآني را با تغييراتي وارد زبان فارسي كردند.
من ريشههاي قرآني خط فارسي را قبول دارم. منتها اين خط استثناها و قواعدي مختص به خود دارد و ميتوانيم بر اين اساس بگوييم خط ما فارسي است، نه چيز ديگري.
بله كاملا درست است.
شايد سادهترين استدلالش هم همين باشد كه اگر متني با خط فارسي را به يك عرب بدهيد، نميتواند بخواند.
گذشته از اين شما بايد به هنرخط ايراني نيز توجه كنيد. شكستهنويسي يا شكلهايي كه با خط ايجاد شده گاهي چنان است كه گويي صوفيان به سماع آمدهاند. به دليل نبود جواز شرعي تصويرگري جانداران، هنر ايراني با اين خط ادغام شد و ايرانيان از خط قرآني استفادههاي هنري كردند و انواع و اقسام خطوط نسخ، تعليق، نستعليق و مانند آنها تنها در ايران شكل گرفت. ايرانيان سلسلهاي از تحولات شكلي در اين حروف ايجاد كردند و در ضمن ايرانيان اين حروف را به تلفظ عربي به كار نميبرند در نتيجه ما هم در نوشتن و هم در تلفظ اين حروف را تغيير دادهايم.
مشكلات امروز خط فارسي، اجتهادهاي شخصي، تعصبات روي زبان عربي، تنوين را به صورت نون چسبان بنويسيم يا موسي و عيسي را با الف بنويسيم، ما را به سمت هرج و مرج در زبان سوق ميدهد. براي رسيدن به يك رسمالخط واحد و قابل دفاع چه بايد كرد؟
گاهي برخي متوقع بودند كه از نيروهاي نظامي كمك بگيريم تا رسمالخط پيشنهادي آنها در جامعه رواج يابد، اما اين چيزها به لطيفه شبيهتر است تا واقعيتهاي فرهنگي جامعه. در تمام خطوط دنيا حروفي در نوشته به كار ميرود كه در گفتار به كار نميآيد و تفاوت ميان خواندن و نوشتن وجود دارد. در دورههاي قديم كلمات همانگونه كه نوشته ميشد گفته ميشد. اما جامعه در پيشرفت تاريخي خود، خواندن را تغيير داده و نوشتن چون به علوم پيشينيان وابسته بوده قدرت تغيير فوري نداشته است.
مثل خويش و خواهر خود ما.
بله اينگونه كلمات در اصل درست تلفظ ميشده است و هنوز هم در مناطق غربي بخصوص بين هموطنان كرد صورت درست آنها به كار ميرود.
نكته دوم آن است كه برخي روشنفكران در نهضت اصلاحات چه در مصر، چه در تركيه و چه در ايران صحبت از تغيير خط ميكردند و برخي مثلا در هندوستان صحبت از تغيير زبان. انگليسها در مدت استعمار هند زبان خود را به صورت يكي از زبانهاي رسمي هند درآوردند. در هند 15 زبان رسمي داريم كه اگر به آن زبانها مكاتبه اداري كنيد به همان زبان به شما پاسخ ميدهند و متاسفانه زبان فارسي جزو اين زبانها نيست.
در ايران، اين تفاوت ميان خط و زبان در خط عربي فارسي شده ايراني وجود داشته است اما به دليل كم بودن ارتباطات در گذشته اين نياز كه اصولا درباره خط فكر كنيم چندان احساس نميشد. بعد از رنسانس ارتباطات با غربيها بخصوص از دوره فتحعلي آخوندزاده به بعد و تلاش براي توسعه يافتگي ايران آنها را به تغيير خط و رسمي كردن خط لاتين كشاند.
اما در هند ميبينيم انگليسي اصلا به يكي از زبانهاي رسمي تبديل شد در حالي كه هند مثل امريكا و انگليس نشد. آيا تركيه كه خط را تغيير داد، به يك كشور پيشرفته اروپايي تبديل شد؟ در مقابل چين و ژاپن كه خط رسمي خود را نغيير ندادند به كشورهاي توسعه يافته تبديل شدند. پيشرفت جامعه به خط و زبان ربطي ندارد و به سيستم فكري مرتبط است. ترجمه و چند زباني در همه جا هست و از طريق ترجمه ميتوان كشور را متحول كرد و از معارف ديگران بهره برد و به واسطه رشد جامعه هم زبان ملي از شاخصههاي توسعه ميشود.
فرض كنيم ما به حرف اين بزرگواران هم گوش داديم و خط يا زبان را تغيير داديم، چه چيزي به دست ميآوريم و چه چيزي از دست ميدهيم؟
چيز فوقالعادهاي به دست نميآوريم. در هنجارگريزيهاي املايي برخي تغييرات در املا خود به خود اتفاق ميافتد مثلا تغيير قفص به قفس يا طهران به تهران. اگر كلماتي مثل موسي و عيسي را هم با الف بنويسيم پيشرفتي براي زبان ما نميافتد فقط باعث ميشود كه ارتباط قرآني ما كمتر شود. ما ميخواستيم بين زبان و خط و فرهنگ و ارتباطاتمان پيوند مستحكمي باشد.
عدهاي ميخواهند اين پيوند را قطع كنند و اسم مخالفت با خط قرآني را مخالفت با خط عربي ميگذارند و ميگويند ما بايد از اعراب عقبمانده تقليد كنيم؟ اين حرف نادرستي است و جامعه هم آن را نميپذيرد و تازه معلوم نيست به چه دليل اين عده اينقدر خود را وكيل جامعه ميدانند و راجع به همه چيز جامعه به صورت جوهري تصميم ميگيرند؟
اين كه كسي احساس كند نسبت به بقيه فرهيختهتر است، دليل نميشود كه از طرف جامعه تصميم به تغيير خط بگيرد تا اعتقادات قرآني جامعه را ضعيف كند. ضعف اين ارتباط باعث رواج بيديني ميشود. با وجود حاكميت دين، ما اين همه مشكل داريم؛ اگر دينداري هم در جامعه تضعيف شود معلوم نيست به چه وضعي ميرسيم؟ همين قدر صلاح و رشد كه در جامعه ميبينيم به دليل اعتقاد به مذهب است. بايد ببينيم اگر تفكري را در جامعه ترويج ميكنيم از آن چه چيزي به دست ميآيد و از بيديني چه حاصلي به دست ميآيد كه عدهاي در پي ترويج آن هستند.
حالا اگر واقعا جمعي از كارشناسان بدون اين تعصبات مذهبي به اين نتيجه برسند كه املاي برخي واژگان بهتر است تغيير كند از اين احساس نياز تا گسترش عمومي و پذيرش جامعه چه فاصلهاي بايد طي شود؟
بحث دقيق و جالبي است. فرهنگستان بايد محور باشد؛ چون هم نهاد رسمي و قانوني است و هم پشتوانه دارد. در جامعه پشتوانههاي سياسي در پيشبرد اهداف فرهنگي موثر است. البته در اين ميان نيتها هم مهم است. ممكن است عدهاي دنبال تغيير خط براي دينزدايي باشند، ولي گروهي اگر به دنبال اصلاحات فرهنگي و تسهيل آموزش زبان هستند، كار خيلي خوبي است.
خود من هم در چند كشور فارسي تدريس كردهام و معتقدم ما مقداري در آموزش خط فارسي مشكل داريم. براي رسيدن به وضعيت خوب آرام آرام بايد كار كنيم. اولا طبقات جامعه بايد فرهيخته شوند تا فاصله زباني كم شود و خواندن و نوشتن به هم نزديك شود. در املا و نگارش هم بايد خارجيها ملاك باشند. وقتي ميخواهيم به خارجيها زبان ياد بدهيم، ميبينيم كه پيوستهنويسي و گسستهنويسي معضلي در خط فارسي است. اگر از آغاز مقرراتي براي اين كار بگذاريم، درست ميشود. بناي فرهنگستان هم بر جدانويسي است؛ چون هم آموزش و هم جستجوي كلمات در فرهنگها راحتتر است و خط نيز زيباتر است.
پذيرش اجتماعي هم كه اشاره كرديد خيلي مهم است. پيتزا يك واژه دو سيلابي است، اما وقتي بگوييم كشلقمه را به جايش استفاده كنيد، يك واژه سه سيلابي را پيشنهاد كردهايم.
تعصب ملي خوب است، اما تعصبي كه در تقويت فرهنگ ملي تاثيري ندارد چه فايدهاي دارد؟ در زبان آلماني واژههاي بسياري از زبان تركي استانبولي وارد شده، اما در آلمان كسي عزا نميگيرد كه اين كلمات وارد زبان ما شده است. زبانها با هم داد و ستد و ارتباط دارند. خانم آسيه اسبقي در تز فوقليسانساش در دانشگاه الدنبورگ آلمان حدود 3 هزار واژه فارسي را پيدا كردهاند كه در زبان عربي وارد شده است و به همين ميزان هم از زبان عربي به فارسي راه يافته است.
عربها هم دارند از لغات فارسي در زبانشان استفاده ميكنند. با اين تعصباتي كه نشان ميدهيم، كمكم ديگران را هم تحريك ميكنيم كه لغتهاي فارسي را بيرون بريزند و اين مساله مبادله فرهنگي ما را دچار مشكل ميكند.
افراط و تفريط در هر زمينهاي محكوم است. برخي تحصيلكردهها را ديدهايد كه دائم لغتهاي فرنگي استفاده ميكنند؟ از طرفي من ديدهم كساني كه فرنگي نميدانند هم بيشتر از لغات فرنگي استفاده ميكنند.برخي لغتهاي فرهنگستان حتي فرهنگستانهاي اول و دوم هم مورد استقبال قرار نميگيرد.
كلمات بلند مورد پذيرش قرار نميگيرند و از نظر اقتصادي بخصوص در شهرهاي متراكم امروز، استفاده از لغت بايد صرفه داشته باشد. در جامعه زبان اندام خيلي رايج است چراكه جامعه در حال تحول نميتواند استفاده از اين گونه كلمات را بپذيرد.
خيلي وقتها هم زمان را در گزينش واژگان از دست ميدهيم و واژههايي كه وارد ميشود، پس از مدتها برايش واژهاي انتخاب ميشود كه ديگر دير شده است.
اين مساله به گمرك زباني مربوط ميشود. بودجههايي كه به نهادهاي فرهنگي ميدهد حتي يك دهم نيازشان نيست؛ زيرا اين نهادها به طور محسوس فقط پول خرج ميكنند و توليدي ندارند در حالي كه فعاليت آنها روي كليت و هويت جامعه تاثير ميگذارد. در تمام سطوح فرهنگي و سياسي بايد اين اتفاق بيفتد و همه نهادهاي حكومتي براي حمايت از تحول فرهنگي و زباني تصميم بگيرند. البته برخيها مصرهستند كه ما بايد كلمات فارسي سره را به كار ببريم. البته چه كسي گفته اين واژهها فارسي سره است؟ از كجا معلوم عبري و آرامي و... نباشد، ريشه همه واژههاي رايج را كه نميتوانيم دربياوريم.
لغات مهمان وارد شده بعد از مدتي لغات ميزبان شده است. لغتي كه هزار و چندصد سال وارد زبان ما شده ديگر بيگانه نيست، جزو نژاد و هويت ماست. زبان مثل روح و روان انسان است. البته هم عربزدگي بد است هم غربزدگي؛ يك نقطه هم فاصله ندارند! تعادل در هر كاري بهترين شيوه است.
نبايد اعتقادات جامعه را دستكاري كنيم و تعصبات غيرعملي را رواج دهيم. زبان سره شدني نيست زيرا مكانيسم جامعه هر واژهاي را كه راحتتر باشد ميپذيرد. لغت تاكسي خوشآهنگ است و مورد پذيرش قرار ميگيرد، اما واژه ترابري پيش از انقلاب تصويب شد و حتي روي ماشينهاي دولتي نوشته شده است؛ اما كسي به جاي حمل و نقل ترابري نميگويد. بنابراين پذيرش اجتماعي مهم است. نبايد در برج عاج و عالم هپروت چيزهايي بگوييم كه جامعه به آن توجهي نكند.
واژه هاي عربي در زبان ما
اينكه خيلي از آقايان روشنفكر غصه ميخورند كه چرا كلمات عربي به زبان ما وارد شده است بايد بگويم كلمات عربي در زبان فارسي حتي پيش از اسلام وارد شده بوده چرا كه داد، ستد، ازدواج و مرزهاي مشترك ميان ايرانيان و اعراب اين امر را باعث شده بود، همانگونه كه امروز هم در شهرهاي مرزي ميبينيم زبان آن سوي مرز را ميدانند.
واژههايي كه از فرهنگ اسلامي به معناي دقيقش وارد زبان فارسي شده است، برخي از سوي دانشمندان ايراني ترجمه شد؛ مانند نماز به جاي صلات يا خراسان به جاي ركوع و سجود ميگفتند نگون كنيد، نگونبان كنيد.
آرش شفاعي
دوشنبه 30 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 627]
صفحات پیشنهادی
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم ...
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است جام جم آنلاين: آيا ما از دوران پيش از اسلام خط مستقل ايراني داشتهايم؟ خط ما پيش از اسلام خط ...
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است جام جم آنلاين: آيا ما از دوران پيش از اسلام خط مستقل ايراني داشتهايم؟ خط ما پيش از اسلام خط ...
کلمات جالب با معناي عميق هر کلمه
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است-با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است جام جم آنلاين: آيا ...
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است-با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است جام جم آنلاين: آيا ...
کلمات جالب با معناي عميق هر کلمه
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است-با دكتر احمد ... از زبانهاي ...
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است-با دكتر احمد ... از زبانهاي ...
تصميمات جديد براي تحول در زبان و ادبيات فارسي
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است. ... توجهي در ادبيات و شعر بودهايم، چرا كه هر معجزهاي در زماني نازل شده است كه زمينههاي محيطي .
با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است. ... توجهي در ادبيات و شعر بودهايم، چرا كه هر معجزهاي در زماني نازل شده است كه زمينههاي محيطي .
با كيانوش عياري وقتي مقابل دكتر قريب ايستاد باوري به نام ...
با كيانوش عياري وقتي مقابل دكتر قريب ايستاد باوري به نام نوعدوستي جام جم آنلاين: ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است.
با كيانوش عياري وقتي مقابل دكتر قريب ايستاد باوري به نام نوعدوستي جام جم آنلاين: ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است.
احمدينژاد: محدوديت توسعه روابط نداريم مذاكرات روساي ايران و ...
پژوهشگران ژاپني هشدار دادند: سكته در فصل بهار شايعتر است... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است... فريدون جيراني و مرگ ...
پژوهشگران ژاپني هشدار دادند: سكته در فصل بهار شايعتر است... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است... فريدون جيراني و مرگ ...
ققنوس به مريخ ميرود
دانشمندان ماموريت فونيكس اين روزها را با بيم و اميدهاي فراوان سپري ميكنند زيرا اين فرود ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است ...
دانشمندان ماموريت فونيكس اين روزها را با بيم و اميدهاي فراوان سپري ميكنند زيرا اين فرود ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است ...
فريدون جيراني و مرگ تدريجي يك رويا به مخاطب فرصت بدهيم
با نگاه به 3 قسمتي كه تاكنون از اين سريال پخش شده است، ميتوان متوجه تلاش جيراني ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است.
با نگاه به 3 قسمتي كه تاكنون از اين سريال پخش شده است، ميتوان متوجه تلاش جيراني ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است.
توسط محققان كشور پليمر براي ترك اعتياد توليد شد
ققنوس به مريخ ميرود · پژوهشگران ژاپني هشدار دادند: سكته در فصل بهار شايعتر است · با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است ...
ققنوس به مريخ ميرود · پژوهشگران ژاپني هشدار دادند: سكته در فصل بهار شايعتر است · با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است ...
آميختگي هميشگي المپيك با سياست
آميختگي هميشگي المپيك با سياست جام جم آنلاين: بازيهاي المپيك همواره با سياست مسائل ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است ...
آميختگي هميشگي المپيك با سياست جام جم آنلاين: بازيهاي المپيك همواره با سياست مسائل ... با دكتر احمد تميمداري درباره خط فارسي عربزدگي و غربزدگي هر دو مذموم است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها