واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جدی باشید طنز نداریم!اینکه دانشگاه آزاد نمی تواند حالا حالاها با دانشگاهی چون آکسفورد رقابت کند حرف گزافی نیست.هفته پیش آمدی قیل و قال راه انداختی سر طیاره ای که سقوط کرد و به هواپیماهای روسی بد گفتی. یکی نیست بگوید که آقاجان طیاره ای که افتاد روسی نبود، بوئینگ بود.اما برویم سراغ رویدادها: (مطالب این هفته کلا خیلی طنز نیست.)قبل از اینکه مرور برخی از رویدادهای هفته را شروع کنیم، ذکر چند مورد که موجب سوء تفاهم برخی از دوستان درباره مطلب «طنز سیاسی با آقای جاسبی» شده بود ضروری به نظر می رسد:
تعدادی از دوستان محترم اعتقاد داشتند که مطلب طنز هفته پیش که یک بند آن به سخنان عبدالله جاسبی در مورد رقابت دانشگاه آزاد با دانشگاه های آکسفورد و غیره اختصاص یافته بود نسبت به دانشجویان این دانشگاه توهین آمیز بوده است.1- اینکه دانشگاه آزاد نمی تواند حالا حالاها با دانشگاهی چون آکسفورد رقابت کند حرف گزافی نیست. به هر صورت سطح کیفی آموزش در دانشگاه های ایران نسبت به امثال دانشگاه آکسفورد که از کیفیت آموزشی بالایی برخوردار است جز در چند رشته به هیچ وجه قابل رقابت نیست. البته ناگفته نماند که کیفیت آموزشی در برخی از دانشگاه های شهرهای مختلف از بسیاری از دانشگاه های خارج از کشور بهتر است. 2- سد کنکور و مشکلات ناشی از آن و همچنین مدرک گرایی بسیاری که هم اکنون در کشور ما رایج شده، باعث گردیده که مراکز آموزش عالی با سیل متقاضی ورود به دانشگاه روبرو باشند. دانشگاه آزاد نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. به همین دلیل هم این دانشگاه با توسعه کمی و ایجاد فضای آموزشی بسیار در کنترل و پذیرش این سیل متقاضی کمک بسیار نمود. اما آنچه که در بسیاری از موارد مغفول ماند کیفیت آموزش ارائه شده بود. شاید برخی بگویند که در بعضی از دانشکده های دانشگاه آزاد اساتید دانشگاه هایی چون شریف، امیرکبیر، علم و صنعت، شهید بهشتی و غیره تدریس می کنند. این درست است. اما آیا این دلیلی بر کیفیت بالای آموزشی کل دانشگاه است؟ مسلما خیر. اگرچه ممکن است در برخی از رشته ها حتی کیفیت آموزشی ارائه شده بالاتر از سطح کیفی همان رشته در بهترین دانشگاه های دولتی ایران باشد اما متاسفانه در اکثر رشته ها اینگونه نیست.3- اگرچه در اینجا لازم دانستم که نکاتی چند در باب انتقادات مطرح شده بیان کنم اما به نظرم آنچه که اهمیت دارد این است که یک مدیر نباید با ساده انگاشتن مخاطب خود هر آنچه را که خواست به زبان براند. بی شک نگارنده و تمامی مردم از افزایش کیفیت آموزش در دانشگاه آزاد اسلامی استقبال کرده و آن را مایه مباهات کشور می دانند اما سخن گفتن از مقایسه دو دانشگاه که هیچ سنخیتی با هم ندارند به نظر گزاف است.این افراد تحت تاثیر دوستان مصرفکننده در محافل خاص و نه به طور دائمی، موادمخدر مصرف میکنند. اما این افراد نیز از آسیب مواد مخدر به دور نیستند، بلکه بزرگترین خطر تهدیدکننده آنها، دائمی شدن مصرف آنهاستاما برویم سراغ رویدادها: (مطالب این هفته کلا خیلی طنز نیست.)• اینکه نمی شود هر هفته به این و آن پیله کنیم! یکی نیست بگوید مرد حسابی برو خودت را درست کن. هفته پیش آمدی قیل و قال راه انداختی سر طیاره ای که سقوط کرد و به هواپیماهای روسی بد گفتی. یکی نیست بگوید که آقاجان طیاره ای که افتاد روسی نبود، بوئینگ بود.از همینجا از کلیه دوستان به دلیل آنکه به محصولات کشور فعلا دوست و برادر روسیه تکه انداختیم معذرت می خواهیم، از اول هم باید به ذهنمان می رسید که هر چه هست زیر سر این آمریکای جنایتکار است! وگرنه ما که کلا در این سقوط ها نقشی نداریم.
• در هفته گذشته در خبری خواندم که سرپرست دفتر مداخله و بازتوانی سازمان بهزیستی کل کشور گفته است که در کشور 800 هزار معتاد تفننی و محفلی داریم. البته کلا ما با تفنن موافقیم اما نمی دانم چرا این صیغه اش کمی برایمان ثقیل است. البته قبلا هم دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته بود «این افراد تحت تاثیر دوستان مصرفکننده در محافل خاص و نه به طور دائمی، موادمخدر مصرف میکنند. اما این افراد نیز از آسیب مواد مخدر به دور نیستند، بلکه بزرگترین خطر تهدیدکننده آنها، دائمی شدن مصرف آنهاست».بعد از تحریر: کلا این مطلب هیچ جایش طنز و خنده ندارد، گریه هم دارد! از آنجا که بسیاری از بینندگان سایت تبیان جوان هستند، این مطلب را ذکر کردیم که بگوییم دوستان عزیز مواظب باشید. • من خودم کلا عادت بدی که دارم این است که موقع فوتبال دیدن هم زیاد بالا و پایین می پرم و هم زیاد جو گیر می شوم و البته خیلی هم عصبانی. بعد از بازی دوم تیم ملی (ایران-کره شمالی) اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که خدا را شکر که جواد خیابانی گزارشگر فوتبال از رادیو نشد! بعدش هم با خودم فکر کردم که اگر قرار باشد روزی یک بازی حساس تیم ملی را با گزارش جواد خیابانی از رادیو بشنوم احتمالا دق مرگ می شویم می رود پی کارش!
از سوتی های جوادخان هم که دیگر سِر شده ایم. انگار اگر یک بازی سوتی ندهد حالمان یک جوری می شود و احساس می کنیم خیابانی روی فرم نیست! در همین بازی ایران با کره شمالی، جمله شاهکار استاد این بود که «پاشید و شما هم برای تیم ملی در خانه ها دست بزنید!» بعد از تحریر: علی الحساب که بازی بعدی ایران در بازی های ضربدری با چشم بادامی های کره جنوبی است. فکر کنید که اگر ایران به استرالیا بخورد چه می شود؟ به قول یکی از دوستان، خدا آن روزی که فیل جوادخان یاد حماسه ملبورن بیفتد را به خیر کند!• چند وقت پیش نشسته بودیم در محل کارمان و عین بچه آدم داشتیم خبر می نوشتیم که برای یکی از همکارانمان پیامک آمد که چه نشسته اید که تئاتر «هداگابلر» قرار است برای اصحاب رسانه نمایش داده شود. از آنجا که کلا ما از چتر بازی و این داستان ها زیاد خوشمان نمی آید، نرفتیم تئاتر را ببینیم. اما آنهایی که رفتند چنان زیرآبی از این نمایش زدند که فکر کنم کارگردان و بقیه عوامل مجبور باشند کفش آهنی به پا کنند و بدوند این طرف و آن طرف و جواب این و آن را بدهند. خدایی عکس هایی که ما از این نمایش دیدیم خیلی تابلو بود. یک جورایی تئاترش +18 بود به نظرم! فعلا که نمایش این تئاتر لغو شده است و هم دست اندرکاران این تئاتر و هم ارشادی ها دارند این طرف و آن طرف جواب پس می دهند.البته یک موردی برایم سوال شده است و هیچ فرمه نمی توانیم به آن جواب بدهیم. آن هم این است که پس مسئولان امر که به تئاترها مجوز می دهند چه چیزی را مشاهده و مجوز را صادر می کنند؟ این حضرات اگر دو تا عکس هم از این نمایش می دیدند بعید می دانم مجوز نمایش آن را صادر می کردند چه برسد خود تئاتر را. ضمن آنکه آنطوری که من در خبر ها خواندم داستان نمایش هم خیلی تابلو بود و باز هم یک جورایی +18 . سید محمد صادقیبخش سیاست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]