واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
رضاخان، این به قول نورمن (وزیر مختار انگلیس در تهران)«دهاتی» بی سوادی که هیچ خارجی حاضر به معاشرت با او نبود، توسط کسانی به میدان فرستاده شد که میخواستند از او دیکتاتور موردنظر انگلستان را بسازند. این امر میتوانست محقق شود. هم شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور و هم وضعیت روانی شخص رضاخان میتوانست به این مهم کمک کند.
از آن سوی حکومت سیدضیاء به واقع تسلط مستقیم انگلیس بر ایران تلقی میشد. این سیاست باید لزوماً تغییر میکرد و دولت با ثبات مقتدر متکی بر ارتش، امنیت لازم را برای سرمایههای بریتانیا فراهم سازد. بسیاری از مقامات بریتانیا نفرت و انزجار داخلی و بینالمللی علیه قرارداد 1919 را دیده بودند؛ اینک باید به مقتضای زمان ارتش و مؤسسات و دوایر اداری به دست ایرانیانی اداره میشد که در تحلیل نهائی با سیاستهای بلندمدت و کهنه بریتانیا در مقابل ایران که آن را سپر دفاعی هند تلقی میکردند، موافق آید. روز شانزدهم اردیبهشت ماه سال 1300 بین سیدضیاء و رضاخان بگومگوئی روی داد. از این به بعد رضاخان دیگر در جلسات کابینه شرکت نکرد. او حتی مقر اردوی قزاق را از محل اصلی قزاقخانه به قصر قاجار تغییر داد و تمام شبانهروز را در آنجا سپری میکرد. نکته جالب رفتار احمدشاه بود که بدون اطلاع از حوادثی که در اطرافش میگذشت، آتش نفاق بین رئیسالوزرا و وزیر جنگ را مشتعلتر میساخت. وزیر دربار او، مشارالملک هم رابط بین شاه و وزیر جنگ بود، او نیز بر اختلافات موجود دامن میزد. سیدضیاء هم به واکنش جالب توجهی دست زد: او حقوق شاه و دربارش را کاهش داد و در مقابل بر حقوق ولیعهد افزود؛ به این امید که بتواند بین دو برادر اختلاف تولید کند و خود از این راه بر دوام عمر کابینهاش بیفزاید. او حتی مصمم شد شاه را برافکند و به جای وی محمدحسن میرزای ولیعهد را به مقام سلطنت برکشد؛ او با ولیعهد در این چارچوب ملاقاتهایی کرد. گزارش تحرکات سیدضیاء به شاه رسید. شاه به رئیسالوزرا دستور داد استعفا کند. بالاخره چند روزی بعد از آنکه رضاخان سردار سپه به وزارت جنگ معرفی گردید، سیدضیاء منفصل شد و در میان موجی از انزجار عمومی به اروپا رفت. دیگر به وجود او نیازی نبود. سیدضیاء به رغم جار و جنجالهای خود نتوانست نه اعتماد نیروهای داخلی را به دست آورد و نه قدرتهای خارجی را. ماندن او دیگر فایده نداشت. این است که روز چهارم خرداد مستعفی شد و از ایران خارج گردید. هیچ کس از رفتن او ناراحت نشد، سهل است تهران علیه او به حرکت درآمد و عدهای حتی قصد جانش کردند که قوای دولتی مانع شدند. تنها سه تن سیدضیاء را به هنگام خروج از ایران همراهی نمودند: گریگور ایپکیان که سرمقالههای روزنامه رعد را مینوشت و اینک رئیس تشکیلات بلدیه شده بود؛ ماژور مسعودخان کیهان که سمت وزیر مشاور داشت؛ و کلنل کاظمخان سیاح حاکم نظامی تهران که مدتی هم رئیس ارکان حرب گردیده بود. دستخط احمدشاه در مورد عزل سیدضیاء از همه توهینآمیزتر بود: «نظر بمصالح مملکتی میرزا سیدضیاءالدین را از ریاست ورزاء منفصل فرمودیم و مشغول تشکیل هیأت وزراء جدید هستیم، باید کمال مراقبت را در حفظ انتظامات بعمل آورید و مطالب مهمه را مستقیماً بعرض برسانید.» به واقع انجام کودتا و هماهنگیهای لازم، مهمترین اقدام نورمن بود؛ لیکن از این به بعد باید کسی وزیرمختاری ایران را به دست میگرفت که بتواند رضاخان را هدایت کند و در مسیرهای از پیش تعیین شده او را به اقدام وادارد؛ این فرد کسی جز سر پرسی لورین نبود. لورین کودتای رضاخان را صرفاً گامی مقدماتی برای تقویت نیروهائی میدانست که نایبالسلطنه هند آنها را ابزاری مؤثر برای جلوگیری از رواج کمونیسم ارزیابی میکرد. برای انگلستان بهترین گزینه آن بود که استقلال ایران حفظ شود و برای جلوگیری از بهانهجوئیهای همسایه شمالی، حکومت ایران خود حافظ منافع بریتانیا باشد؛ کاری که به خوبی از عهده رضاخان برمیآمد و منطبق با انتظارات وزارت مستعمرات، خزانهداری، دریاداری و حکومت هند انگلیس بود. در آن روزگار هیچ شخصیت بلندمرتبهای وجود نداشت که صاحب قدرت باشد و درخور موقعیت روز؛ پس باید چنین فردی اختراع میشد. این فرد رضاخان بود و مطبوعات طرفدار او هم به سهم خویش تلاش میکردند او را بیش از آن چیزی که بود بنمایانند. رضاخان توسط مطبوعات به شدت ستایش میشد و صفاتی به او نسبت میدادند که تا دیروز خوابش را هم نمیدید. مردی که میخواست ایران را به عصر عظمت پیش از اسلام هدایت کند. سالها بعد معلوم شد حرکتی بسیار کوچک از سوی دست پشت پرده هدایتکننده رضاخان یعنی بریتانیا کافی است تا این به اصطلاح منجی ایران زمین و احیاکننده عظمت باستانی کشور، به همان قد و قوارهای برگردد که در شأنش بود؛ در شهریور 1320 این نجات دهنده قهرمان پذیرفت استعفا دهد و تحتالحفظ نیروهای بریتانیائی به تبعید رود . منبع: تاریخ سیاسی ایران معاصر؛ بسترهای تأسیس سلطنت پهلوی (1304-1299 ش) 907
شنبه 1 فروردین 1394 ساعت 17:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]