واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: درخواست قصاص براي زن و مرد متهم به قتل
مرد افغاني كه متهم است با همدستي زن جوان، شوهر وي را به قتل رسانده در جلسه محاكمه اتهام خود را پذيرفت.
به گزارش خبرنگار ما، نماينده دادستان تهران روز گذشته مقابل هيئت قضايي شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران ايستاد و كيفرخواست را شرح داد. او گفت: شامگاه 11 فروردينماه امسال مردي به نام نادر همراه پدرش به كلانتري مشيريه رفت و مردي افغان را به مأموران تسليم كرد. نادر گفت اسم اين مرد بسمالله است و احتمال ميدهم كه مرتكب قتل شده باشد. ساعتي قبل بسمالله تماس گرفت و خواست در قبال گرفتن يك ميليون تومان، قطعه فرشي را به وارمين منتقل كنم كه وسوسه شدم و قبول كردم. با هم مقابل خانهاي رفتيم و بسمالله فرش را در صندلي عقب گذاشت و حركت كرديم. در جاده ورامين، به رفتار مرد افغان مظنون شدم، بهانه آوردم و توقف كردم. به دور از چشم بسمالله، با پدرم تماس گرفتم و ماجرا را شرح دادم و خواستم خودش را به من برساند. دوباره پشت فرمان نشستم و حركت كردم تا اينكه بسمالله خواست در محل خلوتي توقف كنم. بعد فرش را در كانال آب انداخت. وقتي بررسي كردم متوجه شدم كه صندلي عقب خوني شده است. در راه بازگشت بوديم كه پدرم از راه رسيد، بنابراين بسمالله را بازداشت كرديم.
نماينده دادستان ادامه داد: بعد از مطرح شدن شكايت، مأموران پليس راهي محل شدند و بعد از گشودن طنابهاي فرش، جسد مرد جواني را كه با ضربات چاقو كشته شده بود، كشف كردند. بسمالله، وقتي مورد تحقيق قرار گرفت گفت از سرنوشت جسد خبر ندارد. او ادامه داد: ساعتي قبل مردي از من خواست فرش را در قبال دريافت 2 ميليون تومان از خانهاش خارج كنم كه قبول كردم. اما متهم در تحقيقات بيشتر اظهاراتش را تغيير داد و به قتل مرد جوان كه سهراب نام داشت، اقرار كرد. او گفت: مدتي قبل بود كه شماره همسر مقتول را به دست آوردم و با او تماس گرفتم تا اينكه به تماسهايم جواب داد. وقتي رابطه ما بهتر شد گفت كه شوهرش او را كتك ميزند و خواست او را تنبيه كنم. عصر روز حادثه يك ميله آهني و كليد خانهشان را در اختيارم گذاشت و خودش راهي پارك شد. من وارد خانهشان شدم و منتظر سهراب ماندم. وقتي وارد شد، ابتدا با ميله به او ضربه زدم. بعد هم چاقو كشيدم و چند ضربه زدم كه كشته شد اما هنگام انتقال جسد گرفتار شدم. شهره هم وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، حرفهاي بسمالله را تأييد كرد.
نماينده دادستان بسمالله - 27ساله را به اتهام مباشرت در قتل و رابطه نامشروع و شهره - 29ساله را به اتهام معاونت در قتل و رابطه نامشروع مجرم شناخت و براي آنها درخواست صدور مجازات كرد.
سپس مادر مقتول به عنوان وليدم در جايگاه ايستاد و گفت خواستهاي جز قصاص دو متهم ندارد. او گفت: شهره دختر برادرم است اما معتقدم كه بسمالله و شهره همدست هستند و بايد مجازات شوند. حاضرم تفاضل ديه نوهام را هم پرداخت كنم تا متهمان به سزاي عملشان برسند. پسرم قصد خريد خانه داشت و مقدار زيادي پول داشت كه بعد از حادثه گم شده است، احتمال ميدهم كه آنها علاوه بر قتل، پولها را هم سرقت كرده باشند.
سپس بسمالله در جايگاه ايستاد و گفت سرقت را قبول ندارد اما اتهامهاي ديگر را ميپذيرد. او با طرح ادعاي تازهاي گفت: مقتول در كار خريد و فروش زعفران بود. مدتي قبل از حادثه بود كه در جريان خريد زعفران با او آشنا شدم. يك روز شماره تماس زني را در اختيارم گذاشت و خواست تماس بگيرم و صداي آن زن را ضبط كنم. اول قبول نكردم اما وقتي پيشنهاد پول داد پذيرفتم و صداي آن زن را برايش ضبط كردم. وقتي براي گرفتن پول به خانهاش رفتم گفت كه پول نقد ندارد و به جاي آن بستهاي زعفران به من داد. بر سر پول اختلاف پيدا كرديم. ميلهاي برداشت و گفت از خانهام بيرون برو. دعوا كرديم و ميله را از دستش گرفتم. چاقو كشيد كه چاقو را هم گرفتم و هنگام درگيري تيغه چاقو به سينهاش فرو رفت. بعد چند ضربه ديگر هم زدم كه فوت شد. وقتي حادثه اتفاق افتاد شهره خانه نبود. جسد را ميان فرش گذاشتم و با نادر كه از دوستانم بود تماس گرفتم و خواستم در قبال گرفتن يك ميليون تومان در انتقال آن كمك كند كه قبول كرد اما در بين راه مشكوك شد و گرفتار شدم.
قاضي گفت: در همه مراحل بازجويي اقرار كردهاي كه بعد از ارتباط با شهره، او از اخلاق بد شوهرش گلايه كرد و خواست مرتكب قتل شوم كه پذيرفتم. متهم حرفهاي قاضي را پذيرفت.
سپس شهره در جايگاه قرار گرفت و اتهام خودش را منكر شد. او گفت: مدتي قبل از حادثه بود كه مزاحم تلفني داشتم. از آن مرد خواستم كه ديگر مزاحم نشود اما به رفتارش ادامه ميداد و برايم شارژ رايگان ميفرستاد. وقتي ماجرا را براي شوهرم توضيح دادم گفت اگر ابلهي پيدا شده كه حاضر است شارژ رايگان بفرستد بگذار اين كار را بكند. اما من ناراحت ميشدم تا اينكه يك روز وقتي با شمارهاش تماس گرفتم، زني گوشي را برداشت و خودش را همسر آن مرد معرفي كرد. ماجراي مزاحمتهاي شوهرش را توضيح دادم و از آن روز بود كه ديگر مزاحم نشد.
اما مدتي بعد بسمالله تماس گرفت. خواستم مزاحم نشود اما او به رفتار خودش ادامه ميداد. دوباره ماجرا را به شوهرم گفتم اما واكنش نشان نداد. مدتي كه گذشت با بسمالله تلفني حرف ميزدم و ميخواستم رابطهاش را قطع كند. يك روز كه از رفتار شوهرم خسته شده بودم از بسمالله خواستم مرتكب قتل او شود اما فكر نميكردم كه اين كار را بكند. عصر روز حادثه در پارك نشسته بود كه بسمالله آمد. گوشي شوهرم را به من داد و گفت كه او را به قتل رسانده است. اول حرفش را باور نكردم اما بعد فهميدم كه واقعاً اين كار را كرده است. قاضي گفت: بررسي تماسها و پيامكهاي شما نشان ميدهد كه از قبل براي ارتكاب قتل نقشه داشتي. متهم مقابل حرفهاي قاضي سكوت كرد. هيئت قضايي براي رسيدگي به اتهام رابطه نامشروع دو متهم، جلسه را غيرعلني اعلام كردند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]